علویون

علویون

علویون فاز 5 اندیشه
علویون

علویون

علویون فاز 5 اندیشه

اصلاحات قربانی میگیرد...

گزارش خبری تحلیلی روزنه 151

اصلاحات قربانی میگیرد

تعامل لیبرال ها و دیدار آنها با هاشمی رفسنجانی در این چند ماهه زیاد شده و هر روز نیز بیشتر می شود. همین مسئله سبب شده تا اختلافی نیز بین اهالی جریان اصلاحات بر سر انتخاب لیدر این جریان به وجود آید.
به گزارش فرهنگ نیوز ، وابستگی شدید اصلاح‌طلبان به روحانی در طول یکسال اخیر و همچنین هاشمی رفسنجانی در طول سال های اخیر این  موضوع را تایید می‌کند که این جریان سیاسی دیگر نه دارای پایگاه مردمی مستحکمی است و نه اینکه شخصیت‌های  مطرح این جریان چنان مقبولیتی دارند که بتوانند بدون یاری شخصیت‌های برآمده از جریان راست سنتی در فضای  سیاسی کشور به موفقیت دست یابند. از این نقش فردی چون هاشمی رفسنجانی در جریان اصلاح‌طلب بسیار پررنگ‌‌تر از شخصیت‌های مطرح این جناح سیاسی می باشد .
 
 اما چیزی که به شدت گریبان این جریان را گرفته بحران رهبری اصلاحات است .
 

روزنه 151 | دانلود فیلم 
 
تعامل لیبرال ها و دیدار آنها با هاشمی رفسنجانی در این چند ماهه زیاد شده و هر روز نیز بیشتر می شود. همین مسئله  سبب شده تا اختلافی نیز بین اهالی جریان اصلاحات بر سر انتخاب لیدر این جریان به وجود آید. برخی از اهالی جریان  اصلاحات خاتمی را رهبر جبهه سیاسی خود می دانند و برخی دیگر هاشمی رفسنجانی را پیشوای این جناح می دانند .
 
در این مسیر اختلافاتی نیز میان برخی اصلاح طلبان به وجود آمده است. از یک سو صادق زیبا کلام بر حضور جدی  خاتمی در تمام عرصه ها تاکید دارد و از سوی دیگر نیز رسول منتجب نیا بر این باور است که هاشمی رفسنجانی پیشوای اصلاح طلبان است. همین اختلافات و عقاید سبب شده تا در بین جریان اصلاحات بحران رهبریت به وجود آید.
 
محمدرضا عارف  هم که اصلاح طلبان از او به عنوان فردی وفادار به این جریان سیاسی و شخص خاتمی یاد می کردند  اخیرا در اظهارنظری، به صورت رسمی رهبری خاتمی بر جریان اصلاحات را رد کرده است عارف در پاسخ به این سوال که "آیا جریان اصلاحات رهبری مشخصی دارد"، به صراحت از نام خاتمی عبور کرد و  گفت:  "اینکه اسم برده شود نه. رهبری کل جریان با یکدیگر هم‌اندیشی می‌کنند و قطعا در انتخابات به سمت یک رهبری  خواهیم رفت. الان جریان اصلاحات فعالیت خود را انجام می دهد و زود است که از الان برای مدیریت جریان در  انتخابات بگوییم، که رهبری با کدام مرجع است. ان شا الله این ها زودتر مشخص خواهد شد.
 
نکته جالب توجه نیز اینجاست که گروهی از اصلاح طلبان تلاش های گسترده ای را برای بازگرداندن و تطهیر خاتمی به  عرصه سیاسی کشور آغاز کرده اند. این دسته از اصلاح طلبان که همچنان در کنار خاتمی باقی مانده اند معتقدند که  خاتمی باید به عنوان رهبر اصلاح طلبان تصمیم گیری و تصمیم سازی کند. از همین رو حالا بعد از حضور خاتمی در  حرم امام ، رئیس دولت اصلاحات این بار به عنوان سخنران اصلی همایش اصلاح طلبان در 25 دی ماه معرفی شده است.
 
در این باره البته روزنامه جدید التاسیس مردم امروز به سردبیری محمد قوچانی، نوشته است: دولت تلاش می کند فضا را  برای حضور خاتمی فراهم کند تا آزادانه بتواند برنامه های سیاسی خود را پیش ببرد. ائتلاف هاشمی، خاتمی و ناطق  نوری می تواند مشکلات را از پیش پای دولت بردارد. 
 
هر چند در انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری، همکاری و ائتلاف هاشمی رفسنجانی، خاتمی و ناطق نوری توانست منجر به پیروزی این جریان و حضور حسن روحانی در جایگاه ریاست جمهوری شود، اما حالا نظرات مختلف موجود در بین اصلاح طلبان موجب شده تا ائتلاف انتخابات 92 به صحنه رقابت در مسیر انتخابات مجلس تبدیل شود. چراکه از یک سو دولت برنامه های خاص و جداگانه ای برای حضور در انتخابات دارد، از سوی دیگر نیز اصلاح طلبان در حال تهیه لیست نهایی خود هستند و از اردوگاه هاشمی رفسنجانی نیز چند وقتی است که خبر رسیده رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به یکی از مشاوران خود دستور داده تا از بین نمایندگان فعلی و ادوار مجلس، افرادی که را که دارای محبوبیت بییشتری هستند را برای حضور در انتخابات مجلس آماده کند. بنابراین هر چند اصلاح طلبان سعی دارند که این روزها با برگزاری همایش هایی مانند همایش 25 دی ماه خود اینگونه القا کنند که هیچ اختلافی در این جناح وجود ندارد، اما عملا  روند حرکتی رهبران و پیشوایان آنها نشان از وجود اختلافی بزرگ می دهد. 
 
 انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک است و از همین حالا تب و تاب انتخابات داغ است , با توجه به روندی که اصلاح طلبان در پیش گرفته اند، شاید بار دیگر برخی افراد همچون محمد رضا عارف باید قربانی بازی جدید جریان اصلاحات شوند. در این باره هر چند محمد رضا عارف به صراحت اعلام کرده که دیگر به نفع هیچ فردی کنار نمیکشد، اما ائتلاف رهبران جریان اصلاحات با راست گرایان سنتی ممکن است بار دیگر الگوی انتخابات ریاست جمهوری  سال 92 را تکرار و یک گزینه راست گرای سنتی مانند حسن روحانی در جایگاه ریاست جمهوری قرار گیرد. در این  صورت است که به نظر می رسد اصلاح طلبان بار دیگر در بازی هاشمی رفسنجانی قرار خواهند گرفت. 
 
این در شرایطی است که این روزها اصلاح طلبان با هاشمی رفسنجانی دیدارهای متعددی دارند و برای برنامه روز 25  دی ماه خود نیز از هاشمی رفسنجانی و محمدرضا خاتمی به عنوان سخنرانان اصلی دعوت بعمل آورده اند. البته اصلاح  طلبان نیز به هاشمی در انتخابات مجلس خبرگان رهبری امید بسته اند تا این بار نیز  راست سنتی جای اصلاح طلبان  ایفای نقش کند حالا باید دید این بار اصلاحات چه کسی را قربانی بقای خود می کند .؟

کاش موسوی مانند وحشی توبه می‌کرد...

رجبی دوانی:

کاش موسوی مانند وحشی توبه می‌کرد

یک کارشناس برجسته تاریخ اسلام بااشاره به برخی اظهارنظرها مبنی بر مقایسه برخورد پیامبر در فتح مکه با برخوردی که با سران فتنه صورت گرفته، گفت: کاش موسوی و کروبی‌حداقل «وحشی» (غلام هند جگرخوار و قاتل حمزه) توبه وعذرخواهی می‌کردند.

به گزارش فرهنگ نیوز ،‌ محمدحسین رجبی دوانی کارشناس تاریخ اسلام با اشاره به برخی اظهار نظرهای اخیر مبنی بر اینکه پیامبر بعد از فتح مکه، عفو سراسری اعلام کرد و اهل انتقام نبود، که از آن در برخی رسانه‌ها به ضرورت عفو سران فتنه بدون نیاز به هرگونه عذرخواهی و توبه تعبیر شد، به تسنیم گفت: حضرت محمد(ص) رحمة للعالمین بودند و با کسانی که با اسلام سر ستیز نداشتند، عطوفت می‌کردند اما در عین حال، اشداء علی الکفار بودند.

وی درباره شرایط و چرایی عفو سراسری پیامبر اسلام بعد از فتح مکه، افزود: با توجه به ضرباتی که مشرکان در جنگ بدر، احد و خندق به اسلام وارد کردند و هزینه مادی و معنوی که تحمیل کرده بودند، انتظار داشتند به‌هنگام فتح مکه سرکوب شوند اما چون مشرکان قصد و امکان مقابله با اسلام را نداشتند و حتی آرایش نظامی نگرفته‌ بودند، مورد عفو قرار گرفتند.

رجبی دوانی گفت: در جریان فتح‌ مکه، پیامبر فرمود هرکس به مسجد‌الحرام برود یا به خانه ابوسفیان و یا اینکه به خانه‌اش برود و در را ببندد در امان است، لذا پیامبر(ص) کسانی را که در صحنه مبارزه با اسلام و ستیز با پیامبر ماندند عفو نکرد بلکه کسانی عفو شدند که در صحنه مبارزه با اسلام حضور نداشتند.

وی گفت: پیامبر اسلام در جریان فتح مکه، اسم چند نفر را که با عملیات روانی به اسلام ضربه زده بودند قید کرده دستور دادند اینها را با توجه به سوابق سیاهی که دارند حتی اگر به پرده‌های کعبه آویخته باشند به قتل برسانند.

این کارشناس ارشد تاریخ اسلام در پاسخ به سؤالی درباره ماجرای "عفو وحشی" توسط پیامبر و قیاس او با سران فتنه، گفت: اگر کسی "وحشی" را با سران فتنه مقایسه کرده باشد به بی‌راهه رفته است؛ کسی که چنین قیاسی کند حتماً اطلاعات فقهی و حقوقی کافی ندارد چرا که "وحشی" برده بود و حکم برده در نظام حقوقی اسلام کاملاً مشخص است؛ در اسلام، اگر برده به‌دستور اربابش حتی مرتکب قتل شود، مجازات نمی‌شود چون باید اربابش محاکمه و مجازات شود چرا که حرّ نبوده است.

رجبی‌دوانی با تعجب برانگیز خواندن عدم علم برخی افراد خاص به حکم برده، گفت: "عقبةبن سمعان" غلام حضرت رباب(س) وقتی اسیر می‌شود، عمربن سعد ملعون او را آزاد می‌کند؛ حالا که جنایتکار و ملعونی چون عمربن سعد به حکم برده بودن "سمعان" توجه می‌کند چطور می‌شود که پیامبر اسلام که رحمة للعالمین است "وحشی" را که برده بوده، عفو نکند؟؛ البته نباید فراموش کرد که "وحشی" که حضرت حمزه(ع) را به شهادت رسانده بود اگر فردی حرّ و آزاد بود برخورد پیامبر با او متفاوت می‌شد.

وی درپاسخ به سؤال دیگری درباره برخورد پیامبر با ابوسفیان، تأکید کرد: پیامبر ابوسفیان را بنا به ضرباتی که به اسلام زده بود محکوم به اعدام کرده بود و حتی بعد از جنگ احد، پیامبر به "عمروبن امیه ضمری" مأموریت داد که ابوسفیان را در محدوده و قلمرو مکه به هلاکت برساند اما وی در مکه شناسایی شد و لذا، اگر ابوسفیان پیش از ورود پیامبر به مکه اسلام نیاورده بود، قطعاً به‌دستور پیامبر(ص) اعدام می‌شد.

این استاد تاریخ اسلام، با بیان اینکه پیامبر کسانی را که علیه اسلام جنگ روانی می‌کردند نمی‌بخشید، اضافه کرد: برای نمونه، عرض می‌کنم نضربن حارث و عقبةبن ابى‌معیط از بزرگان مکه بودند که از راه تبلیغات و جنگ روانی به مصاف اسلام آمده بودند و در جنگ بدر اسیر شدند؛ در همین جنگ پیامبر، اسیران را به‌ازای گرفتن فدیه و یا باسواد کردن بی‌سوادان مدینه آزاد کردند اما این ۲ نفر علی‌رغم اینکه توان مالی خوبی داشتند و پیامبر می‌توانست از آنها فدیه قابل توجهی برای آزادی‌شان بگیرد، آزاد نشدند و پیامبر آنها را اعدام کرد چون ضربه‌های بزرگی به اسلام زده بودند.

رجبی دوانی با انتقاد از کسانی که بدون اطلاعات دقیق تاریخی و آشنایی کامل با نظام فقهی و حقوقی درباره تاریخ اسلام نظر می‌دهند، گفت: قیاس خیانت‌کاران فتنه ۸۸ و سران فتنه با امثال "وحشی"ناشی از عدم آشنایی کافی نسبت به نظام فقهی و حقوقی اسلام است؛ وحشی برده بود و نه تنها در مکتب اسلام بلکه در هیچ مکتب جاهلی برده‌ای را که به‌دستور اربایش مرتکب تخلف شده مجازات نمی‌کردند.

وی در ادامه درباره سران فتنه گفت: سران فتنه کسانی بودند که به نظام اسلامی خیانت کردند و با اینکه خودشان روزی از دست اندر کاران نظام بودند دشمنان ولایت و دشمنان تنها پایگاه ولایی جهان را امیدوار کردند و مورد حمایت بی‌دریغ مستکبران امپریالسیم و دشمنان بشریت قرار گرفتند؛ اینها اکنون هم حاضر به استغفار نیستند، لذا سران فتنه به هیچ وجه قابل بخشش و گذشت نیستند؛ قیاس سران فتنه با "وحشی" واقعاً مع‌الفارق است چون وحشی از پیامبر(ص) عذرخواهی کرد و به اسلام روی آورد و حتی اگر اسلام هم نمی‌آورد پیامبر او را عفو می‌کرد چون برده بود اما سران فتنه حاضر به عذرخواهی هم نیستند.

رجبی دوانی در پایان تأکید کرد: بخشش سران فتنه با وجود عدم توبه و عذرخواهی آنان، خیانت و تصرف در حق حاکمیت خداوند، پیامبر اسلام و امام زمان(ع) و مردم است چرا که مجازات سران فتنه، یک حق شخصی نیست که رهبری نظام یا قوه قضائیه بخواهد از آن بگذرد بلکه حق جامعه و حق حاکمیت امام زمان(ع) است.
 

مدعیان خط امام به کجا چنین شتابان؟

وطن امروز

مدعیان خط امام به کجا چنین شتابان؟

امروز خیلی‌ها در سایه اندیشه‌های تابناک حضرت روح الله سنگر گرفته و تیرهای خود را عمداً یا سهواً به سمت میراث حضرت امام و نظام اسلامی و ولایت فقیه و نهادهای انقلابی پرت کرده و دشمنان امام و انقلاب را شاد و گستاخ‌تر می‌کنند.
به گزارش فرهنگ نیوز ، چند روز از پاسداشت 9دی نگذشته بود. با خود فکر می‌کردم آیا نخبگان و خواص بی‌بصیرت در فتنه 88 متنبه شده‌اند؟ آیا امر رهبر جامعه اسلامی را گردن می‌نهند یا راه فتنه 88 را می‌پیمایند؟ آیا هنوز عده‌ای به دنبال تغییر نظام و ساختار سیاسی‌اند؟ هشتمین شماره روزنامه مردم امروز را ورق می‌زدم، یادداشتی از حجت‌الاسلام رسول منتجب‌نیا (از اعضای ستاد انتخاباتی کروبی در 88) توجه مرا به خود جلب کرد. به یاد سؤالاتم افتادم با خود گفتم احتمالاً یکی از خواص متنبه ایشان است و باید موضوع مناسبی را در اختیار خوانندگان قرار داده باشد. عمیق‌تر شدم، آنقدر عمیق که در پایان این یادداشت به حجم سؤالاتم افزوده شد. کینه خط امامی‌ها نسبت به امام و اندیشه امام و میراث امام، یعنی ساختار نظام اسلامی و ولایت فقیه... تا کجا؟

 منتجب‌نیا  در این یادداشت می‌نویسد:... همه‌پرسی یک مطالبه جدی و به حق از سوی مردم است. در ابتدای انقلاب اسلامی درباره اصل نظام، همه‌پرسی صورت گرفت و مردم درباره آن نظر خود را با قاطعیت مطرح کردند، اما بسیاری از کسانی که در آن مقطع در همه‌پرسی شرکت کردند در حال حاضر در قید حیات نیستند و بسیاری دیگر که اکنون مطالبه همه‌پرسی را مطرح می‌کنند در سال 1358 به دلیل نرسیدن به سن قانونی، حق شرکت در آن همه‌پرسی را نداشتند...

آقای منتجب‌نیا، از کدام مردم صحبت می‌کنید؟ مردم مدنظر شما همان مردم انقلابی 57، مردم روزهای فتنه و ترور، مردم پایدار در دفاع مقدس، مردم مقاوم در محاصره اقتصادی، مردم حماسه آفرین 23‌تیر 1378 و مردم حماسه‌آفرین 9 دی‌اند؟ اگر ذهن شما گذشته‌ها را فراموش کرده حماسه 9 دی را در خاطره خود مرور کنید. آیا 40‌میلیون عاشق فارغ از هر رنگ و تفکر، بی‌توجه به علائم و نشانه‌های سیاسی همراه با نسل سوم خود رفراندوم را به نمایش نگذاشتند؟چرا از 9 دی می‌گریزید؟چرا شما و دوستانتان از به کار بردن لفظ حماسه برای 9 دی دریغ می‌کنید؟ یحتمل مأموریت لگدمال کردن حماسه بزرگ 9 دی را به دوستان بی‌بصیرت اصولگرایی سپردید که با نطق خود اتفاقات یک‌شنبه مجلس(21/10/93) را خلق کردند. جناب آقای منتجب‌نیا نسل سوم انقلاب با عقلانیت و شعور سیاسی رفراندوم خود را در 9 دی و حمایت از اصل نظام و ولایت فقیه به نمایش گذاشته است.

کاش رئیس‌جمهور محترم مصادیق همه‌پرسی را روشن می‌کردند تا زمینه برای افرادی نظیر آقای منتجب‌نیا فراهم نشود که در رابطه بامقبولیت اصل نظام موضوع همه‌پرسی را به میان بکشند. شاید نظر امثال ‌ منتجب‌نیا دو پهلو و شخصی باشد اما از آنجا که طرح موضوعاتی از این قبیل چالش روانی و امنیتی در محیط داخلی و پیرامونی ایجاد می‌کند طرح موضوع را هم باید جدی گرفت و به آن پاسخ داد.

آقای منتجب‌نیا، در کدام ساختار، ساز وکار انتخاباتی و مجریان انتخاباتی همه‌پرسی برگزار شود؟کسانی که فتنه 88 را خلق کردند با یک برنامه‌ریزی بلندمدت عملیاتی از شش ماه مانده به انتخابات، مشروعیت مجریان، و سیستم انتخاباتی نظام را به چالش کشیدند. آیا صحبت‌های پاییز1387 جناب آقای هاشمی رفسنجانی را فراموش کرده‌اید؟ آن صحبت‌ها زمانی مطرح شد که شش ماه و 10 روز تا انتخابات 22 خرداد سال 1388 مانده بود. بعد از آن، فرمایشات ایشان در همایش 30 سال قانونگذاری، فرمایشات ایشان در نماز جمعه هفته اول سال 88 و...

 دوم، راه‌اندازی کمیته صیانت از آرا توسط بعضی از دوستان شما که در پشت اندیشه‌های حضرت امام سنگر گرفته‌اند با اجرای حجت‌الاسلام محتشمی پور و‌‌ مرتضی الویری و هماهنگی آقای مهدی هاشمی.

 سوم، صحبت‌ها و مصاحبه خانم عفت مرعشی بعد از انداختن رأی خود به صندوق در ساعات اولیه روز 22 خرداد.

 چهارم، انجام عملیات سنگین روانی برمیرحسین موسوی مبنی بر آماده‌سازی ایشان و ایجاد فضای اوهام و خیالی در پیروزی و ورود به تقلب.

 پنجم، برگزاری جلسات متعدد از مدت‌ها قبل به روایت اسناد شورای عالی امنیت ملی.

 ششم، دیدار آقای خاتمی با پادشاه عربستان، اخذ دلارهای سعودی و تزریق آن در انتخابات.

 هفتم، دیدار ‌خاتمی با جورج سوروس (پدر انقلاب‌های مخملی دنیا) و نهایتاً مصاحبه آقای موسوی با مجله تایم امریکایی مبنی بر فشار به رهبری با ذکر این ادعا و عبارت که: تجمعات چشمگیر هفته‌های گذشته احتمالاً ماهیت ساختار قدرت را به نحوی بنیادین دگرگون خواهد کرد و در واقع این اتفاق با فشار بر رهبری نسبت به پذیرش افکار عمومی رخ خواهد داد، همه و همه بیانگر عدم پایبندی شما و دوستانتان به قانون و سازوکار انتخابات و همه‌پرسی است.

 آیا آنگونه که در فتنه 88 مشروعیت و سپس مقبولیت نظام را هدف قرار دادید امروز با طرح همه‌پرسی همان مسیر را طی می‌کنید؟ آیا از همه ظرفیت‌های قانون اساسی استفاده کرده‌اید و نکته مغفول قانون اساسی همه‌پرسی است؟ آن هم همه‌پرسی در اصل نظام؟

آقای منتجب‌نیا در کدام کشور وساختار سیاسی مخصوصا کشورهای غربی که قبله آمال بعضی از اصلاح‌طلبان است 35سال پس از دگرگونی سیاسی و انقلاب اصل نظام را به رفراندوم می‌گذارند؟از آن بالاتر اجازه طرح چنین مسائلی را هم نمی‌دهند. چرا؟ چون به همان دلیل و مولفه‌های دموکراسی وعقلانیت سیاسی( که اگرمطابق میلتان باشد) معتقدید مشارکت سیاسی وفعالیت نهادهای مدنی رادر چارچوب ساختار سیاسی تعریف شده خود می‌پذیرند نه بر چارچوب نظام سیاسی. بنابراین شما هم به عنوان یک فعال سیاسی یا شهروند سیاسی حق دارید رأی ونظر خودرادر چارچوب ساختار سیاسی موردوفاق ملت درسال 1358 با 98درصد مشارکت فعال ایرانیان بصیر بیان وبه آن افتخار کنید نه بر چارچوب ساختار سیاسی، خصوصاً ساختاری که دارای مبانی دینی و الهی است.

جناب منتجب‌نیا، فراموش کردید امام در خرداد سال1360 نسبت به هواداران بنی صدر و منافقین که فریاد برگزاری رفراندوم را سر‌می‌دادند فرمود: ...دنبال این افتادند که ما همه بساط را به هم بزنیم. باز دو سه سال بنشینیم دوباره رفراندوم کنیم، رفراندوم برای اصل جمهوری، رفراندوم برای قانون اساسی، رفراندوم رئیس‌جمهوری، رفراندوم برای مجلس، رفراندوم کنیم برای آنها، این معنایش چیست؟ معنایش این است که ثبات این مملکت را از دست بگیرند. اینکه الان ثبات دارد و از انتخابات این انقلاب است که در ظرف یک سال همه این چیز‌ها درست شده این را از دست بگیرند... این بخشی از صحبت‌های پیر و مرشد انقلاب در سال 60 است. امروز به مراتب ثبات، اقتدار و حوزه نفوذ ما بیشتر است. چه الزامی به برگزاری همه‌پرسی است. ثبات و حوزه نفوذی که فرزندان این ملت در نهادهای امنیتی، نظامی به شما ارزانی داشتند همان‌هایی که دوستان شما آنان را به فساد و رانت اقتصادی متهم می‌کنند. بد نیست دوستان شما مجموعه دارایی‌ها و امکانات شخصیت‌های سیاسی جریان اصلاحات و بعضی از مدیران منتسب به آن جریان را بررسی و با سرداران انقلابی مقایسه کنند ببینند رانت و فساد اقتصادی و قاچاق کجاست و سرهای بریده برای عزت مسلمین کجا؟

و اما نکته آخر: امروز خیلی‌ها در سایه اندیشه‌های تابناک حضرت روح الله سنگر گرفته و تیرهای خود را عمداً یا سهواً به سمت میراث حضرت امام و نظام اسلامی و ولایت فقیه و نهادهای انقلابی پرت کرده و دشمنان امام و انقلاب را شاد و گستاخ‌تر می‌کنند بنابراین مرور اندیشه‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی با نگاهی به دور از تعصب و کینه برای شما و دوستانتان ضروری و راهگشاست.

حسین اشمرِ بی بی سی، کرمانشاهی بود...!

حسین اشمرِ بی بی سی، کرمانشاهی بود

این افراد حتما به یاد دارند که آن روزها رسانه های غربی و ضدانقلاب روزهای شلوغی را با پوشش اخبار اغتشاشات ایران می گذارند و از گفتن هرگونه دروغ برای تهییج بیشتر آنان که کف خیابانها بودند ابایی نداشتند.

به گزارش فرهنگ نیوز ، هنوز از فتنه سال۸۸ زمان زیادی نمی گذرد. یعنی هنوز آنقدرها این واقعه تاریخی نشده و مورخ پیدا نکرده که به دروغ و تحریف مبتلا شود، اما حتی در همان حین فتنه انگیزی، بودند کسانی که چون حقیقت را به سود خویش نمی دیدند، آن را وارونه جلوه دادند و این میانه بی بی سی یاور خوبی برای دروغ های سبز بود.

همانها که با هر روز فاصله گرفتن از آن ایام خواستند به هر طریقی نقش غرب و رسانه هایش را در نقشه کشی، ایجاد و هدایت فتنه انکار کنند و اینطور وانمود کنند که همه چیز از داخل نظام جمهوری اسلامی نشات می گرفت.

این افراد حتما به یاد دارند که آن روزها رسانه های غربی و ضدانقلاب روزهای شلوغی را با پوشش اخبار اغتشاشات ایران می گذارند و از گفتن هرگونه دروغ برای تهییج بیشتر آنان که کف خیابانها بودند ابایی نداشتند.


بی بی سی آن روزها جوانی را دربین نیروهای بسیجی و برخوردکنندگان با فتنه گران انتخاب کرده بود و مدام خبرهای مختلفی را از وی نقل می کرد. ریشه این خبر اما برمیگشت به ادعای چند ضد انقلاب که عکس هایی از وی را در اینترنت به اشتراک می گذاشتند و مدعی بودند که وی از نیروهای حزب الله لبنان است که برای کمک به بسیجی ها در سرکوب مردم (مردم؟!) به ایران آمده است و جمهوری اسلامی نیروی خارجی آورده است!

شاید دوست داشتند شبیه سازی تخیلی آشوب هایشان با قیام عظیم مردم ایران در زمان طاغوت را اینجا هم توهم کنند؛ چه آنکه در کشتار بزرگ ۱۷ شهریور، بین مردم پیچیده بود که شاه برای سرکوب قیام، سرباز اسراییلی آورده است!

و البته که در آن روزها اردوکشان خیابانی مثل امروز برای هر حرکتی از هیچکس طلب سند و مدرک نمی کردند و صرف اینکه کسی با ادعایی خیالی، یکی از نیروهای بسیجی را برادر منیف اشعر یکی از شهدای استشهادی لبنان بنامد، برای خروششان علیه نظام و پافشاری بر شعار جعلی «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» کافی بود. حتی این ادعای نیم بند برای بی بی سی حرفه ای (!) هم کافی بود که تیتر بزند:« حزب الله لبنان و لباس شخصی های تهران»


کسی که آنها به وی لقب حسین اشمر و فردی از حزب الله لبنان داده بودند، آن روزها مشغول ساماندهی اوضاع آشفته کشور و ماجراهایی چون فتنه گران منطقه قیطریه تهران و حرمت شکنان عاشورای حسینی بود و قطعا این شایعه سازی ها برایش اهمیت نداشت.

اما کمی بعد از ایامی که ملت ایران پنجمین سال عبور ازفتنه را در روز بزرگ۹دی جشن می گرفت، شب گذشته خبر آمد که حسین اشمر خیالی بی بی سی، که آن روزها کسی نمی پذیرفت پاسداری کرمانشاهی باشد و نامش مهدی نوروزی، با همان هدفی که سال۸۸ در خیابان های تهران بود، در سامرا و در جوار حرمین عسگریین(ع)، در مقابله با داعش به فیض شهادت رسیده و مراسم باشکوه تشییع پیکر او در گوشه ای از بهترین خاک این دنیا در حرم امام حسین(ع) انجام شده است.

اعتقادات مهدی نوروزی مرز نمی شناخت. زمانی باید در کشور خودش با دشمنی که مقابل رأی مردم و جمهوریت نظام ایستاده بود، می جنگید و زمانی باید همسر و فرزند یک ساله اش را رها می کرد و در کشوری دیگر با دشمن دینش می جنگید. مهدی نوروزی در هردوجا حاضر بود. آنکه غایب است بی بی سی و ضدانقلاب ها و فتنه گران ۸۸ هستند که جواب بدهند با این دروغ چقدر اهداف خود را پیش بردند و چندنفر را فریب دادند؟

در عراق به مهدی نورورزی لقب "شیرسامرا" داده بودند و داعش برای سرش جایزه گذاشته بود.چون به قدری شجاع بود که زمان دفاع از عقیده اش نه محافظه کاری کرد، نه در خانه نشست و بقیه را تهییج کرد و نه سعی کرد حرف و ادعایش را با دروغ و تحریف و تخریب پیش ببرد. خودش پابه میدان گذاشت و مزدش را نه خیلی دیر، با شهادت گرفت.


تفاوت آنکه برای عقیده می رود و تفاوت او که عقیده ای موهوم را بهانه اهداف سیاسی و جناحی اش می کند، در تفاوت مهدی نوروزی هاست با آنها که فکر می کنند مبارزه فقط صدای بلندتر و قدرت شبهه افکنی بیشتر می خواهد؛ با آنها که پشت اینترنت با اکانت های فیک متعدد نشسته اند و احساس بیشمار بودن می کنند.

 

کسانی که این روزها دم از اخلاق می‌زنند!

کسانی که این روزها دم از اخلاق می‌زنند!

این روزها اگر عده‌ای دم از اخلاق می‌زنند و می‌گویند کینه‌ها را از دل بیرون کنید یادشان نرود چه کسانی بذر کینه را در دل‌ها نشاندند.
به گزارش فرهنگ نیوز ،  وبلاگ افاضات عقل کل نوشت: از قدیم گفته‌اند: مرد است و حرفش! یا باید حرف نزنند یا باید پای حرفشان بایستند. یکی از روزنامه‌های زنجیره‌ای تصویر عیسی کلانتری را در صفحه اول روزنامه‌اش چاپ کرده بود که با دیدنش به یاد حرف‌های 5 سال پیش افتادم.

عیسی کلانتری وزیر کشاورزی دولت خاتمی بود که 5 سال پیش به طرفداری از موسوی درآمد، خوب! دیدند که موسوی رای نیاورد و آنچه کلانتری می‌خواست نشد، این را گفتم تا بگویم این روزها اگر عده‌ای دم از اخلاق می‌زنند و می‌گویند کینه‌ها را از دل بیرون کنید یادشان نرود چه کسانی بذر کینه را در دل‌ها نشاندند.

یادشان نرود چه کسانی چرخش قدرت را قبول نداشتند و به هر قیمتی حتی به قیمت چادر به سر کردن و فرار از ایران، تحمل دیدن رئیس جمهور قبلی را نداشتند.

 یادشان نرود چه کسی سنت نیکوی تبریک به رقیب را زیرپا گذاشت و در سال 84 به جای اینکه پیروزی رقیبش را به او تبریک بگوید گفت «به خدا واگذار می کنم» و با این نوع حرف زدن، اوج کدورت خود را نشان داد و بذر تردید و دلخوری را در دل‌ها کاشت.

برخلاف خیلی‌ها که فکر می‌کنند کدورت‌ها از مناظرات سال 88 شروع شده است باید واقع بین باشیم و درست بنگریم تا بفهمیم کدورت از زمانی شروع شد که سنت نیکوی تبریک به رقیب زیرپا گذاشته شد.

در کل از هر گونه شخص پرستی و حزب پرستی بیزارم و فقط خود را مدافع نظام مقدس جمهوری اسلامی و پیرو ولایت مطلقه فقیه می‌دانم؛ اما نمی توانم چشم بر روی واقعیات ببندم و بپذیرم کسانی این روزها دم از اخلاق و مهربانی و پاک کردن دل از کینه بزنند که خودشان بذر کینه را در دل‌ها کاشتند؛ نمی‌توانم بپذیرم کسانی مردم را به محبت و دوری از کینه دعوت می‌کنند که خودشان هنوز هم دلی پر از کینه دارند.