علویون

علویون

علویون فاز 5 اندیشه
علویون

علویون

علویون فاز 5 اندیشه

نجات اف-14 تام کت نیروی دریایی آمریکا با راهنمایی قهرمان جنگ و استاد پرواز اف-14 نیروی هوایی ایران تیمسار اسدالله عادلی


خاطره ماندگار و به یاد موندنیِ خلبانِ زنِ نیروی دریایی آمریکا، کارا هولتگرین جمعی ناو هواپیمابر آبراهام لینکن...

سال ۱۹۹۱ در جنگ اول خلیج فارس درگیری در اوج خودش بود که دستور ماموریت برام صادر شد، خیلی سریع با کابین دومم سرگرد توماس مسئول رادار هواپیما به سمت هواپیمای خودمون روی عرشه رفتیم و اف ۱۴ دی به شماره ۳۲۶۵ (سرگرد هولتگرین خلبانِ زنِ فقید، بعدها در همین هواپیما کشته شد) رفتیم.
سریع تیک آف کردیم به سمت بصره هدایت شدیم و بعد از یک درگیری مختصر به سمت ناو برمی گشتیم که صدای آژیرهای اخطارِ هیدرولیک هواپیمای تامکتمون بلندشد؛ دقایق زیادی با مهندسان و کارشناسان مستقر در ناو به رایزنی از پشت بیسیم و در ارتفاع ۱۲۰۰۰ پایی پرداختیم؛ هر یک از اونها سعی خودشون رو دادن راهکار برای برطرف کردن نقص فنی هواپیما کردند ولی ما همچنان بدون نتیجه و مستاصل به حر فهای مختلف روی فرکانس اورژانسی بیسیم گوش می دادیم. حتی خلبان های قدیمی مستقر در پایگاه عربستان که تجربه ای در پرواز با تامکت داشتن با نگرانی انواع راهنمایی های ناکارآمد رو کردند ولی با دیدن عقربه سوخت و نداشتن هیدرولیک، جهت نزدیک شدن به تانکر آماده بودیم که دستور اجکت رو در یک منطقه امن بِهِمون بدن. صداها یکی یکی قطع شد اما در همین حین صدایی آرام و متین با لهجه تگزاسی!!به من وقت به خیرگفت. جناب سرگرد، خلبانِ تامکت به گوشی؟
گفتم بله.
خیلی آرام گفت حواست رو به من جمع کن؛ چه قدر سوخت داری؟
گفتم حدودا تا ۱۱ دقیقه.
گفت دو موتور در حالت آوانسن و... تک تک چک لیست رو مرور کرد و در آخر حرف عجیبی زد که در هیچ کتابی نوشته نشده بود. اون گفت چرخ هات رو باز کن و موتورهات رو روی ساسات کامل بذار.
من و توماس این پیشنهاد برامون عجیب بود ولی چون چاره ای نداشتیم و دیگه هواپیما رو از دست رفته می دونستیم مو به مو بهش گوش دادیم. رادار ناو هم که صدامون رو می شنید منتظر بود که این تلاش هم تموم بشه و دستور ترک هواپیما رو بده...
دوباره اون صدای آروم گفت: حالا با توکل به خدا با حداکثر سرعت به پایین شیرجه بزن!!!
من که در حال اجرای فرمان بودم باهاش شمردم یک دو سه چهار ارتفاع ۱۰، ۹، ۸ و در ارتفاع ۴۰۰۰ پایی ناگهان گفت به حالت ایستا و مانور دکا کج بشو... کردم، بعد آروم گفت عقربه هیدرولیکت رو نگاه کن.
سرگرد!!! خدای من!!! روی حداکثر توان بود!!! انگاراین هواپیما هیچ مشکلی نداشت.
سریعا با ناباوری به رادار ناو گفتم من میام برای نشستن و اونم درحیرت گفت راجرررر... و نشستم.
خدمه همگی دورم جمع شدن... بعد از لختی آرامش به مسئول هدایت عملیات گفتم اون مهندس یاخلبان جادوگری که من روهدایت کرد کیه؟ الان کجاست؟ در عربستانه یا ناو خودمون یا از مرکز (آمریکا) هدایتم کرد؟
سرهنگ برایان با خیره شدن به زمین و صدای لرزان به شمال و افق دریا اشاره کرد و گفت نمیتونی ازش تشکرکنی!!!
من بجات ازش تشکر کردم؛ چون اون الان اونجاست!!!
من به شمال خلیج فارس در امتداد انگشت اشاره سرهنگ نگاه کردم و گفتم کجا؟!؟ و سرهنگ گفت ایران!!!
من که هنوز متوجه منظور سرهنگ نشده بودم، دوباره گفتم اون تو ایران چکار می کنه؟ اون کیه؟ و سرهنگ نفسی کشید و گفت آخه ایرانیه!!!
او خلبان تامکته که صدای بیسیم تو رو شنید و اومد روی خط تا کمکت کنه!!!
دوباره با ناباوری پرسیدم آخه لهجه اش تگزاسی بود!!!
گفت آره، ۲۱ سال قبل در پایگاه آموزش تگزاس با هم بودیم؛ اسمش اسدالله عادلیه. کاپیتان خلبان، اسداله عادلی و من با صدای لرزان تکرار کردم کاپتان عادلی...
چند روز بعد نیروی دریایی ایالات متحده به صورت غیررسمی از نیروی هوایی ایران و سرهنگ شجاع خلبان و قهرمان جنگ ایران و عراق، تیمسار عادلی فعلی، مراتب تشکر و قدردانیش رو اعلام کرد.
اما امریکایی ها هیچ وقت عیب تامکت ۳۲۶۵ رو که عادلی در هوا و از فاصله ۴۰۰ میلی تشخیص داده بود، اون هم فقط با شنود بیسیم، نفهمیدند، تا نهایتاً در یک ﮔردﺵ مرگبار به چپ، موجب مرگ خانم سرگرد شد.
مادر خانم خلبان کارا هولتگرین، سال ۲۰۱۱، چندین سال پس از مرگ دخترش به دیدار عادلی رفت و از قول دخترش کارا به عادلی گفت: کاپتان! دخترم می گفت زیباترین، زندگی بخش ترین، مطمئن ترین صدای عمرم رو تو اون چند دقیقه ای که با اون خلبان دلاور ایرانی حرف می زدم، شنیدم. ای کاش روزی بشه حتی به صورت غیررسمی باهاش پروازکنم !!!؟!!

تیمسار اسدالله عادلی استاد پرواز اف-14 در پروازی عملیاتی با یک موشک فینیکس سه فروند جنگنده عراقی را منهدم نمود

عکس: عمامه منسوب به امیرالمومنین (ع)

عکس: عمامه منسوب به امیرالمومنین (ع)


منبع:http://alef.ir/vdcguq9xyak97x4.rpra.html?281279