حسین قدیانی در یادداشتی با عنوان "هیأت متوسلین به کدخدا!/ چهکسی بود صدا زد
سیمان؟" در وطن امروز نوشت: سیمان را نه این و آن؛ که توافق هستهای وارد ادبیات
سیاسی کشور کرد. براساس این توافق قرار است در قلب رآکتور اراک، سیمان ریخته شود.
چه بسیار نخبه ایرانی که از خواب و خوراک خود زدند، شببیداری کشیدند و از قضا در
اوج تحریم، برای صنعت هستهای کشور، قلبی نوپا و سرزنده دست و پا کردند لیکن جناب
صالحی و دیگر شرکای مافوق، تن به توافقی دادند که براساس آن باید قلب رآکتور اراک
با سیمان پر شود. آنی خود را بگذارید جای آن نخبه وطن که عرق ریخت و خون داد تا قلب
رآکتور اراک، سند مستندی باشد دال بر خودکفایی و خوداتکایی جوان ایرانی؛ حال باید
علاوه بر شهید، شاهد شهادت قلب رآکتور اراک باشد، آن هم به دست توافق امثال ظریف و
صالحی، و آن هم با سیمان! آنی خود را بگذارید جای آن متخصص صنعت هستهای که مشخصا
محل کارش رآکتور اراک بود! آنی خود را بگذارید جای زن و بچه یا مادر و پدر این
متخصص! به راستی چه کسی خوشش میآید که ببیند با سیمان، محصول دسترنج قیمتیاش را
پر کردهاند؟ شگفتا! سیمان فیالواقع قرار است درون قلب رآکتور اراک ریخته شود،
یعنی در عالم واقعیت قرار است روی احساس و عواطف خانواده شهدای هستهای و دیگر
اندیشمندان این عرصه مهم و حیاتی سیمان ریخته شود، آن وقت جناب صالحی رگ گردن کلفت
میکند! که چی؟ که نماینده مجلس مرا تهدید کرده! عجب! سربازان خط مقدم دیپلماسی این
همه نازکنارنجی بودند و ما نمیدانستیم؟! چطور دشمن هر روز، و متاثر از دست فرمان
غلط دوستان دیپلمات، ایران و ایرانی را تهدید میکند، رگ گردن آقایان اندک ورمی
نمیکند لیکن به تهدید خودشان که میرسد، این همه حساس میشوند و احساسی؟! یعنی
تهدید همه ایران، اندازه تهدید فلان دیپلمات، ارزش صرف غیرت ندارد؟! باورم هست اگر
یکصدم این غیرتی که روی خودشان داشتند، روی مملکت هم میداشتند، دیگر توافق
هستهای این همه دلبخواه دشمن از آب درنمیآمد. همچین قپی در میکنند که نماینده
مجلس مرا تهدید کرده کأنه نماینده مذکور با کارد سلاخی بالای سرش ایستاده! خجالت هم
چیز خوبی است! ما را باش فکر میکردیم بعضی از این دیپلماتها اگر انقلابی نیستند
لااقل با الفبای مردی و مردانگی حداقلی از مؤانست را دارند! همالان یادم آمد
روزگار کودکی را، و نه حتی دبستان که آمادگی و مهدکودک! آنجا و آن روزها اگر
پسربچهای در مواجهه با یک تهدید همکلاسی خود، قیصریه را میخواست به آتش بکشد، همه
به آن همکلاسی نازکنارنجی میگفتند: «بچه ننر!» و بعد ادامه میدادند: «حالا این
یه حرفی زد! تو چقدر بچهای؟» صدالبته در عالم سیاست نام چنین مواجههای
دیگر
«بچه ننربازی» نیست، بلکه بیتعارف ذیل عنوان «پدرسوخته بازی» تعریف
میشود! چطور مافوق همین دیپلمات، و در بدترین اتهام ممکن، منتقد خود را «حواله به
جهنم» میدهد، تهدیدی رخ نداده اما وای از آن روز که به حضرات احساسی و نازکطبع
عرصه دیپلماسی از گل نازکتر گفته شود! آری! همه به یاد دارند که رئیس قوه مجریه،
باری پیش از این جمله اصحاب نقد را حواله به جهنم داد! ما هم میخواستیم مثل آقای
صالحی بازی درآوریم، باید مینوشتیم که اولا صرف این حواله دادن به جهنم یعنی
تهدید به قتل جمیع جماعت منتقد! و ثانیا یعنی مشخص کردن جایگاه ابدی کشتهشدگان،
آنهم در جهنم! جز این است؟ و این درحالی است که نماینده مجلس، برای حرف خود، کلی
اما و اگر گذاشته، بیآنکه اشاره به جهنم رفتن آقای صالحی بعد از مرگ کذایی داشته
باشد! درجه آخر و منباب خیرخواهی توصیه میکنیم آقایان را که کمی بزرگ شوند!
عاقبت، چنین توافقی، تنها و
تنها محصول درشتخویی با هموطن و نرمخویی با اجنبی
است. آقایان! هیأت متوسلین به کدخدا زدهاید، اشکالی ندارد. مینویسیم پای
لیاقتتان که تدبیر اقتصادی را بهجای همت جوان ایرانی، تقاضا از دشمن میکنید اما
میخواهید
به کدخدا توسل کنید، خب! توسل کنید!
دیگر چرا برای نمایندگان ملت
خودتان بازی
درمیآورید؟!
یکی از سوالات مطرح در خصوص عزاداری اینکه نظر مراجع در مورد برهنه شدن در سینه زنی چیست؟
پاسخ:
آنچه در روایات فراوان مورد سفارش و تأکید است عزاداری و محزون و گریان بودن در مصیبت شهادت و مظلومیت و فقدان اولیای الهی به ویژه سالار شهیدان، امام حسین(ع) است. شکل عزاداری و چگونگی آن به حسب عرف و عادت و مراسم و فرهنگ جامعه ای مختلف است و در روایات بر شکل خاصی از آن تأکید نشده است. لخت شدن در مراسم عزاداری که در بعضی جاها معمول است تابع همین عرف و عادت است و دارای فضیلت و ارزش خاصی نمی باشد و هیچ گونه تأکیدی بر آن نشده بلکه در جاهایی که این مراسم در معرض دید و تماشای خانم ها می باشد، ترک این کار و با لباس عزاداری کردن بدون شک بهتر و مناسب تر است. بلکه اگر کمک به گناه باشد جایز نیست.
نظر مراجع:
حضرت امام و آیت الله فاضل: اگر لخت شدن باعث مفسده نباشد، اشکال ندارد و بر زنان واجب است از نگاه کردن به بدن نامحرم اجتناب کنند.
(امام، استفتائات، ج ۳، سؤالات متفرقه، س ۴۶؛ فاضل، جامع المسائل، ج ۱، س ۲۱۶۳ و ۲۱۶۵.)
آیت الله مکارم: احتیاط واجب آن است که مردان از این کار خوددارى کنند.
(مکارم، استفتائات، ج ۲، س ۷۶۵.)
آیت الله تبریزى: اشکال ندارد
(تبریزى، استفتائات، س ۲۰۰۴ و tabrizi.org، لخت شدن عزاداران.)
آیت الله صافى: اگر در معرض دید زنان نامحرم نباشد، اشکال ندارد.
(صافى، جامع الاحکام، ج ۲، س ۱۵۹۷.)
آیت الله بهجت: بنابراحتیاط واجب باید بدن خود را از نامحرم بپوشاند.
(بهجت، توضیح المسائل، م ۱۹۳۷.)
آیت الله خامنه ای: در صورتى که نامحرم نباشد و مستلزم مفسده نباشد، برهنه شدن و سینه زدن جایز است ولى مناسب است با لباس عزادارى انجام بگیرد.
در مراسم تشییع پیکر سردار سرافراز اسلام شهید حسین همدانی، فرزند برومند ایشان،
وهب همدانی وصیتنامه پدر شهید خود را قرائت کرد.
در این وصیت نامه آمده
است:
بسمالله الرحمن الرحیم
سپاس خدای را که نعمتها فراوان بر ما
ارزانی داشت و فراوان شکر که در عصر خمینی (ره) حیاتمان قرار داد، همه پدران و
مادران ما در آرزوی این دوران بودند و ندیدند اما ما دیدیم.
دوران احیای
اسلام عزیز و عزتمندی ملتهای مسلمان، مقاومت مجاهدان سپاه اسلام، عصر تحول و شکوه
و عظمت در جهان اسلام، عصر بیداری ملتها، عصر زوال طاغوتها، عصر فروپاشی قدرتهای
استکباری و عصر برگشتن به خویشتن.
خدا را هزاران شکر به خاطر نعمتهایش،
نعمت زندگی در هشت سال دفاع مقدس، زندگی با مجاهدینی که محبوب خدا بودند و میهمان
خدا شدهاند.
زندگی در کنار ملتی که خوش درخشیدند و در مقابل همه توطئهها و
فشارهای سنگین دشمنان تسلیم نشدند و مدل شدند، نمونه شدند در بین ملتها که سرآمد
همه آنها پدران، مادران، همسران و فرزندان شهیدان گرانقدر ما هستند.
چه
افتخاری بالاتر از آنکه آزادگان ما و جانبازان ما و خانواده مقاومشان صبر را شرمنده
کردند و 10 سال در اردوگاههای حزب بعث صفحه زرین بر تاریخ این ملت نگاشتند.
جانبازان ما با تحمل دردهای فراوان حجت را بر ما تمام کردند که باید مقاومت را
ادامه داد.
خدای بزرگ را شکر به خاطر نعمت برخورداری از ولایت، ولایت
امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع).
مگر میتوان از نعمت بزرگی که خدای مهربان
به ما داده برآییم. نعمت ولایت فقیه، امام بزرگوارمان، آن پیر جمارانی؛ نعمت جانشین
خلف آن، علی زمانمان که ادامهدهنده همان راه و کاروان انقلاب را چه مدبرانه و زیبا
از همه گردنهها و کمینها عبور میدهد اما نه، باید بیش از این شاکر باشیم نه
زبانی، بلکه عملی مثل شهیدانمان لبیک بگوییم.
بنده حقیر، حسین همدانی، شاگرد
تنبل دفاع مقدس اعتراف میکنم که وظایف خودم را به خوبی انجام ندادم و بعضی موقعها
این نفس سرکش سراغ من میآمد و مرا گول میزد، وسوسه میشدم، نق میزدم، در درونم
اعتراض ایجاد میشد اما خدا مرا کمک میکرد، متوجه میشدم، پشیمان میشدم، توبه
میکردم و از خدا طلب عفو و بخشش میکردم و مرا میپذیرفت و این اواخر هم خیلی دلم
هوای رفتن کرده بود.
خدا کند که در موقع جان دادن راضی باشد خدای مهربان و
خودم به رحمت او امیدوار هستم نه به عملکرد خودم.
از همه دوستان و آشنایان
حلالیت میطلبم، از امام و مولایم حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای
(مدظلهالعالی) که نتوانستم سرباز خوبی باشم عذرخواهی و کوتاهی مرا انشاالله به
لطف و بزرگواری خودشان ببخشند.
از خانواده شهیدان، جانبازان و آزادگان همیشه
شرمنده بودم که نمیتوانستم خدمتگذار خوبی باشم؛ مرا حلال کنند.
تشکر دارم
از همسر عزیزم که همسنگر و همراه خوبی بودند، خداوند انشاالله این عمل شما را
ذخیره آخرت قرار دهد و اما سفارش میکنم مثل گذشته بدهکار به انقلاب و نظام باشی نه
طلبکار. قانع باش در مقابل کمبودها یا کممهریها صبر داشته باش و مراقب باش
فضاسازان تو را ناسپاس نکنند، عشق به ولایت فقیه و اطاعت کامل از ایشان سعادتمندی
دنیا و آخرت را دارد.
فرزندانم را سفارش میکنم و تأکید بر حفظ ارزشهای
اسلام عزیز و نظام مقدس جمهوری اسلامی که با حفظ ارزشهایش میتوانند تأثیرگذار و
مدل و الگو باشند، حجاب برتر بر شما واجب است رضایت پدر پیر شما با حفظ ارزشهاست.
سعادتمندی و عاقبت به خیری شما را از خدای مهربان خواستارم.
برای خواهرانم و
برادرم و فرزندان عزیزشان آرزوی سعادتمندی دارم، بسیار دوستان خوبی داشتم که یکایک
آنها و زندگی با آنها همیشه در ذهن و خاطراتم ماندگار است و به این دوستی مفتخر
هستم.
از همه آشنایان و دوستان میخواهم در صورت امکان یک روز برایم نماز و
روزه به جای آورند؛ اگر انشاالله در آن عالم دیگر باز هم در کنار شما عزیزان باشم،
جبران کنم!
هیچگونه بدهی ندارم و به کسی هم بدهکار نیستم، اما اگر کسی
طلبکار بود بدهی را بدهید شاید یادم رفته باشد، به امید رحمت خدایم، خداحافظی با
شما و طلب مغفرت بنده گنهکار حسین همدانی.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در دیدار
مسئولان و مدیران رسانه ملی و اعضا شورای نظارت بر صدا و سیما با تبیین اهداف «جنگ
نرمِ برنامه ریزی شده، گسترده و همه جانبه نظامِ سلطه با جمهوری اسلامی»، تغییر
باورهای مردم را مهمترین هدف این جنگ پیچیده خواندند و با تأکید بر نقش منحصر به
فرد رسانه ملی در این کارزار جدی، برنامه ریزی دقیق و عالمانه را برای تحقق وظایف
رسانه ملی مورد تأکید قرار دادند.
حضرت آیت الله خامنه ای در ابتدای سخنان خود
به موضوع اهمیت رسانه ملی در نظام جمهوری اسلامی ایران پرداختند و با اشاره به حرکت
عظیم رسانه ای که با کمک رسانه های نوپدید، بوجود آمده گفتند: رسانه ملی در صحنه
چنین نبرد عجیب و عظیم و درگیری ناخواسته و ناگزیر قرار دارد که همان عرصه پیچیده و
بسیار مهم جنگ نرم است.
رهبر انقلاب اسلامی افراد صاحبنظر، دلسوز و دارای انگیزه
را به مطالعه و بررسی دقیق ابعاد جنگ نرم فراخواندند و گفتند: در جنگ نرم، همان
اهداف جنگ سخت دنبال می شود اما بصورتی فراگیرتر و عمیق تر.
ایشان به برخی
پیچیدگی ها و خطرات بیشتر جنگ نرم در مقایسه با جنگ سخت اشاره کردند و افزودند: جنگ
نرم برخلاف جنگ سخت، آشکار، قابل فهم و ملموس نیست و حتی در برخی موارد طرف مقابل
ضربه خود را می زند اما جامعه هدف، دچار خواب آلودگی و عدم احساس حمله است.
رهبر
انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: جنگ های سخت معمولاً موجب برانگیخته شدن احساسات
مردم و ایجاد وحدت و انسجام ملی می شود در حالیکه جنگ نرم، انگیزه های مقابله را از
بین می برد و زمینه ساز ایجاد اختلاف نیز می شود.
حضرت آیت الله خامنه ای بعد از
بیان خطرات به مراتب بیشتر و نگران کننده تر جنگ نرم در مقایسه با جنگ سخت گفتند:
جنگ نرم فقط مخصوص ایران نیست اما در موضوع ایران، هدف اصلی از این جنگ نرمِ فکر
شده و حساب شده، استحاله جمهوری اسلامی ایران و تغییر باطن و سیرت، با حفظ صورت و
ظاهر آن است.
ایشان با تأکید بر اینکه تغییر باطن و سیرت به معنای تغییر انگیزه
ها، شعارها، معارف انقلابی و اهداف بزرگ است، افزودند: در چارچوب اهداف جنگ نرمِ
دشمن، باقی ماندن نام «جمهوری اسلامی» و حتی حضور یک معمم در رأس آن مهم نیست، مهم
آن است که ایران تأمین کننده اهداف امریکا، صهیونیسم و شبکه قدرت جهانی
باشد.
رهبر انقلاب اسلامی، مسئولان و مردم را آماج اصلی چنین جنگِ نرمی دانستند
و خاطرنشان کردند: در مورد برنامه ریزی که در جنگ نرم برای مسئولان وجود دارد با
آنان صحبت کرده و خواهم کرد اما مخاطبان اصلی جنگ نرم مردم به ویژه نخبگان،
دانشگاهیان، دانشجویان، جوانان و عناصر فعال هستند.
حضرت آیت الله خامنه ای
افزودند: آنها بدنبال تأثیرگذاری بر مردم و تغییر طیف وسیعی از باورهای آنان بویژه
جوانان و نخبگان هستند که باورهای اعتقادیِ دینی، سیاسی و فرهنگی مردم از جمله این
باورها است.
ایشان گفتند: مردم ما باورهای اعتقادی درخصوص دین، خانواده، مسئله
«زن و مرد»، استقلال، مقابله با بیگانه، مردم سالاری اسلامی و مسائل گوناگون فرهنگی
دارند و طرف مقابل تلاش دارد این باورها را دستکاری کند و یا تغییر دهد.
رهبر
انقلاب اسلامی، تغییر باور به گذشته را از دیگر اهداف مورد نظر در جنگ نرم برشمردند
و تأکید کردند: مردم ما نسبت به رژیم فاسد و مستبد گذشته باورهایی دارند که در جنگ
نرم تلاش بر این است تا این گذشته زشت و پلید و سیاه به گذشته ای درخشان و زیبا
تغییر یابد.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: آنها می خواهند با تغییر باور به
گذشته، نتیجه بگیرند که لزومی به وقوع انقلاب اسلامی برای از بین بردن آن گذشته،
وجود نداشته است.
ایشان تغییر باور به آینده و حال را از دیگر اهداف جنگ نرم
دانستند و خاطرنشان کردند: آنها می خواهند به جوان امروزی القاء کنند که وضع کنونی
کشور مایه شرمندگی است و رسیدن به پیشرفت در آینده نیز غیرممکن است تا نشاط و تحرک
و علم آموزی و امید به آینده را از نسل جوان بگیرند.
رهبر انقلاب اسلامی ایجاد
باورهای غیرواقعی در جوانان نسبت به جهان بویژه امریکا و اروپا و ترسیم کشورهایی
پیشرفته، راحت، امن و بدون مشکل از آنها را یکی دیگر از اهداف جنگ نرم برشمردند و
در جمع بندی این بخش از سخنان خود گفتند: هدف اصلی و نهایی جنگ نرم طراحی شده،
انحلال درونی و استحاله داخلی جمهوری اسلامی از طریق تغییر باورها و سست کردن ایمان
مردم و بویژه جوانان است.
رهبر انقلاب با اشاره به امکانات سخت افزاری و نرم
افزاری دشمن در جنگ نرم افزودند: همه پیشرفتهای روزافزون محیط مجازی در خدمت تحقق
اهداف جنگ نرم است اما مهمتر از این امکانات و پیشرفتهای سخت افزاری، لشکر عظیم
نخبگان فکری، سیاسی، ادبی، اجتماعی، و فعالان برجسته ارتباطات و رشته های مختلف
هنری است که عقبه ی نرم افزاری قوی و تأثیرگذاری را برای تحقق اهداف جنگ نرم فراهم
آورده است.
ایشان برنامه ریزی و کار و تلاش منسجم را از ویژگیهای بارز طراحان و
مجریان جنگ نرم برشمردند و خاطرنشان کردند: در همه تولیدات و فراورده های صوتی،
تصویری و مکتوب جبهه مقابل ملت ایران، مقاصد و اهداف جنگ نرم، البته عمدتاً بطور
غیرمستقیم، پیگیری و القا می شود.
رهبر انقلاب در همین زمینه ترویج دین حداقلی و
دین سکولار را که با هر رفتار شخصی و اجتماعی قابل انطباق است از جمله اهداف پنهان
برنامه های عمدتاً اجتماعی رسانه های بیگانه خواندند و افزودند: آنها در پیگیری
پیچیده اهداف خود، کاملاً جدی و دارای برنامه هستند اما ما در این زمینه عقب
هستیم.
حضرت آیت الله خامنه ای، تلاشهای رسانه ملی را قابل توجه دانستند و در
عین حال افزودند: باید این تلاشها را به عمق برد و اهداف مورد نظر را بدون تظاهر و
درشت نمایی، در حد ظرفیت همه برنامه های صدا و سیما به صورت هنرمندانه ترویج کرد تا
مخاطبان اقناع شوند و بپذیرند.
رهبر انقلاب مهمترین کار برای تحقق مشهود اهداف
رسانه ملی در قبال جنگ نرم دشمنان را، دست یابی به تحلیلی مبنایی، صحیح و واقع
بینانه از شرایط داخلی، منطقه ای و جهانی جمهوری اسلامی خواندند و افزودند: این
تحلیل، ذهنها و جهت گیریهای سطوح مختلف مدیریتی و بدنه سازمان را منسجم می کند و
پایه همه فعالیتها قرار می گیرد.
حضرت آیت الله خامنه ای، پرهیز از اغراق در
تواناییها، توجه به مشکلات، تأثیرناپذیری از تبلیغات گمراه کننده بیگانگان، پرهیز
از سطحی نگری، و توجه به ظرفیتهای بالفعل و بالقوه را در دستیابی به تحلیل مبنایی
در صدا و سیما مؤثر دانستند و افزودند: مقایسه صحیح موقعیت کشور با دوران متناظر
انقلابهای مهم جهانی، می تواند به درک و اقع بینانه از شرایط کشور، کمک
کند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به مشکلات فراوان، جنگهای داخلی خونین و
حتی بازگشت برخی انقلابهای معاصر جهان به رژیم های گذشته افزودند: باید موقعیت
کنونی ایران را با موقعیت امریکا در حدود چهل سال پس از اعلامیه مهم استقلال آن
کشور و موقعیت فرانسه پس از 4 دهه از انقلاب کبیر فرانسه مقایسه کرد تا شرایط امروز
ایران و پیشرفتهای چشمگیر کشور بهتر درک شود.
رهبر انقلاب که در تبیین ضرورت دست
یابی به تحلیل مبنایی و جامع الاطراف در صدا و سیما سخن می گفتند خاطرنشان کردند:
در این چارچوب باید سیاه نمایی های بیگانگان را مد نظر داشت و متوجه بود که آنها در
تحقق اهداف جنگ نرم، ایران را به جهانیان و حتی به خود ایرانیان واژگونه معرفی می
کنند ضمن اینکه تصویر رسانه ای آنها از جهان نیز کاملاً مغرضانه است.
حضرت آیت
الله خامنه ای به مسئولان و مدیران رسانه ملی پیشنهاد کردند برای دستیابی به تحلیلی
پایه و واقع بینانه به مقایسه موقعیت جمهوری اسلامی با برخی کشورهای منطقه بپردازند
که در 4 دهه اخیر زیر سایه آمریکا زندگی کرده اند.
ایشان گفتند: این مقایسه نشان
می دهد که تسلیم، چه نتایجی دارد و ایستادگی به چه خیرات و پیشرفتهایی منجر می
شود.
رهبر انقلاب پس از تشریح ضرورت برخورداری صدا و سیما از تحلیل مبنایی به
عنوان پایه همه تولیدات و برنامه ها در تبیین دومین کار رسانه ملی برای پیگیری
محسوس تر و هنرمندانه وظایف خود، تعریف و تدوین یک تفکر مبنایی و اصولی را ضروری
خواندند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به راهبردهایی که در آغاز مسئولیت
آقای سرافراز به رسانه ابلاغ شده تأکید کردند: همه این راهبردها باید دنبال و برای
اجرای آنها برنامه ریزی دقیق و عالمانه شود که البته در برخی موارد کارهای خوبی شده
است.
حضرت آیت الله خامنه ای برنامه ریزی عالمانه و دقیق برای تحقق راهبردهای
ابلاغی صدا و سیما و راهبردی جمهوری اسلامی را از دیگر ضروریات حرکت رسانه ملی
برشمردند.
ایشان رسانه ملی را رسانه نظام و کشور و انقلاب دانستند و تأکید
کردند: صدا و سیما قرارگاه مقدم و فعال مقابله با جنگ نرم است و مدیران و کارکنان
رسانه ملی، سرداران و سربازان این جنگ نرم هستند.
مبنای تاریخی
مورخان پیدایش جریانها و گروههای سازمانیافته سلفی را به اواسط قرن ۱۳ هجری (اواسط قرن ۱۹ میلادی) نسبت میدهند.
در آن زمان جهان اسلام موردتهاجم سیاسی، نظامی و فرهنگی همهجانبه غرب قرارگرفته بود. امپراتوری اسلامی عثمانی (۱۹۲۳-۱۲۹۹) پس از حدود شش قرن حکومت بر مناطقی از آسیای صغیری، بیشتر نقاط خاورمیانه، قسمتهایی از شمال آفریقا، قسمت جنوب شرقی اروپا تا قفقاز، به علل مختلف سقوط کرد و براساس معاهده سایکس ـ پیکو( توافقی سری میان بریتانیا و فرانسه که در ماه مه۱۹۱۶ در خلال جنگ جهانی اول و با رضایت روسیه برای تقسیم امپراتوری عثمانی منعقد شد. این توافقنامه به تقسیم سوریه، عراق، لبنان و فلسطین میان فرانسه و بریتانیا منجر شد)، به چندین کشورخرد و درشت و هر کشور تحت قیمومیت و استعمار یکی از قدرتهای استکباری قرار گرفت. قدرتهای استکباری نیز در راستای حفظ و گسترش منافع خود، افرادی را بر کشورهای اسلامی گماشتندکه مجری سیاستها و دستورهای آنان بودند.
سَلَف در لغت به معنای پیشینیان و گذشتگان است، همچنین به بستگان نزدیک انسان که از دنیا رفتهاند نیز گفته میشود. سلف در اصطلاح فقهی نوعی دادوستد است که در آن خریدار ثمن را قبلاً میپردازد تا جنس مورد معامله را در وقت معین دیگری دریافت کندکه به آن معاملۀ سَلف می گویند. سلفی در اصطلاح امروزی، نام عدهای از گروهها، سازمانها و شخصیتهای اهل سنت است که برای احیای دوران سلف یا احیای سیرة سَلَف صالح جهت تغییر جوامع مسلمانان و ایجاد خلافت اسلامی میکوشد. از نظر سلفیون تاریخ اسلام به دو دورۀ«سَلَف» و «خَلَف»تقسیم میشود.
دورۀ سَلَف شامل سه نسل اول مسلمانان صدر اسلام است که به ترتیب عبارتاند از دوران صحابه، تابعین و تابعین تابعین. ازنظر سلفیون دورۀ سلف، هر نسل به مدت صدسال و جمعاً به مدت ۳۰۰ سال طول کشید. پس از دوران سلف، دوران خلف است که از اول قرن چهارم هجری شروع میشود. از نظر سلفیون در دوران خلف انواع انحرافات، بدعتها، اختلافات و اعمال شرکآمیز بین مسلمانان به وجود آمد. ازنظر سلفیون، معیار و مقیاس حق و باطل،سنت و سیرۀسلف صالح است.
خاستگاه اولیه جریان سلفیت، منطقه نجد در عربستان سعودی است که در قرن دوازدهم هجری توسط محمد بن عبدالوهاب با شعار احیای دوران سلف صالح باعنوان موحدون حرکت خود را شروع و زیر سایه آل سعود و با حمایت انگلستان در سرزمین عربستان به قدرت رسید. نخست عدهای از مسلمانان جذب شعار و اهداف آنان شدند، لکن بهمرور عملکرد تند و بیرحمانة پیروان محمدبن عبدالوهاب که برای رسیدن به قدرت از هیچ قتل، کشتار واقدامات بیرحمانهای فروگذار نبودند، موجب شد که در بین مسلمانان فرقهای خشن و گروهی بیرحم به نام«وهابی» معروف شوند. درباره تفاوت وهابیت با اهل سنت می توان به این موارد اشاره کرد:
همةگروههای سلفی درپی ایجاد خلافت اسلامیاند. لکن در جهانی بودن خلافت یا منطقهای بودن آن و همچنین در نام(خلافت، امارت، دولت اسلامی) و شیوة نیل به این هدف باهم اختلاف نظر دارند(برخی از گروهها داعیه ایجاد امارت اسلامی در منطقهای خاص را دارند، برخی دیگر درپی ایجاد خلافت جهانی اسلامی، و برخی به دنبال ایجاد دولت اسلامیاند). همچنین همةگروههای سلفی، به اعتقادات شیعیان با دید منفی مینگرند لکن در مورد نحوة تعامل و ارتباط با شیعیان، و کفر و ایمان شیعه دارای اختلاف نظر هستند.
تجاوز شوروی به افغانستان و تأثیرات آن بر گروههای جهادی
تجاوز شوروی به افغانستان و اشغال آن کشور در سال ۱۹۷۹، زمینهساز موج مهاجرت گروههای جهادی از کشورهای مختلف به افغانستان شد. آمریکا با همکاری حاکمان برخی از کشورهای اسلامی خصوصاً حاکمان کشورهای عربستان، مصر، لیبی و الجزایر، توانستند بانفوذ در بین گروههای جهادی آنها را به این باور برسانند که در حال حاضر سرزمین اسلامی افغانستان توسط الحاد اشغالشده و در چنین شرایطی بر همه مسلمانان واجب است برای آزادسازی سرزمین اسلامی به جهاد با کفار و ملحدین قیام کنند.
بر اساس این طرح طبق گفته اسنودن که با عنوان «کندوی زنبور عسل» توسط آمریکاییها طراحیشده بود، موج مهاجرت جهادیون از کشورهای مختلف اسلامی شروع شد. هدف مجاهدین عربتبار که بعدها به عنوان «عرب افغان» معروف شدند، ایجاد خلافت اسلامی در این کشور بود. عرب افغانها، پس از ورود به افغانستان، همه مدارک هویتی خود را از بین میبردند و میگفتند یا همینجا کشته میشویم و یا خلافت اسلامی را از همینجا بر پا میکنیم.
نقطه آغازین مهاجرت عربافغانها با حضور دکتر عبدالله عزام( وی متولد شهر جنین در فلسطین اشغالی در در دهه ۱۹۸۰ وارد افغانستان شد و سازماندهی مجاهدین عربتباری بود که برای جهاد علیه شوروی وارد افغانستان میشدند)در پاکستان شروع شد. ازآنجاکه در آن زمان افغانستان در اشغال شوروی بود، مجاهدین مجبور بودند ابتدا وارد پاکستان شوند و از آن طریق به جبهههای افغانستان اعزام شوند. عبدالله عزام برای سازماندهی مجاهدین تازه وارد، اقدام به تأسیس دفتری تحت عنوان خدمات المجاهدین در پیشاور پاکستان کرد. عزام معتقد بود در حال حاضر مسلمانان باید جهاد با آمریکا و اسرائیل را هدف خود قرار دهند و از جهاد با حاکمان کشورهای اسلامی (دشمن قریب) که مهرههای دشمن دور (آمریکا و شوری) هستند خودداری کنند. عبدالله عزام پس از سالها حضور در پاکستان و افغانستان، در سال ۱۹۸۹، درحالیکه برای امامت نماز جمعه بهسوی یکی از مسجدهای پاکستان در حرکت بود، بر اثر انفجار بمب کشته شد.
پس از کشته شدن عبدالله عزام، اسامه بنلادن که معاون پشتیبانی وی بود بهجای وی انتخاب شد. بنلادن، برای آموزش و سازماندهی مجاهدین پادگانی را به نام قاعده الجهاد (پایگاه نبرد مقدس) در پیشاور پاکستان ایجاد و در سال ۱۹۸۸ رسماً گروه القاعده را تأسیس کرد. ایمنالظواهری، نیز رهبر سازمان الجهاد مصر و نفر دوم تشکیلات القاعده شد که بر این باور بود که باید جهاد را ابتدا با «عدو بعید» (دشمن دور) شروع کرد، زیرا اگر آمریکا در قعر خانهاش مورد هجوم قرار گیرد، هدف قرار دادن افرادی همچون مبارک و حاکمان سعودی و دیگران بهراحتی امکانپذیر است.
در دوران فرماندهی اسامه بنلادن و تا قبل از عملیات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ساختار تشکیلاتی القاعده شامل یک شورا و چندین کمیته بود که برخی از آنها عبارتاند از: امور نظامی، رسانهای، مالی و مذهبی. در رأس این تشکیلات فتواها و نظرات شخص اسامه بندلان مافوق همه دستورات تلقی میشد.
القاعده از سال ۱۹۹۸ عملاً فاز نظامی جبهه جهانی اسلام علیه یهودیان و آمریکا، را شروع کرد و عملیاتهای متعددی در کشورهای مختلف آفریقایی و آسیایی علیه منافع آمریکا طراحی،سازماندهی و اجرا کرد. از این مقطع بود که القاعده بهعنوان یک گروه جهادی در سطح جهان معروف شد. برخی از عملیاتهایی که توسط القاعده صورت گرفته عبارتاند از: انفجار سفارتخانههای آمریکا در نایروبی کنیا و دارالسلام تانزانیا در نیمه دوم سال ۱۹۹۸،انفجار ناو آمریکایی، یو اساسکول در آبهای یمن در سال ۲۰۰۰و مهمترین و معروفترین آنها حمله به برجهای دوقلو و برخی دیگر از مرکز نظامی و امنیتی آمریکا در یازده سپتامبر ۲۰۰۱ بود که منجر به حمله به افغانستان و عراق شد.
ورود ابومصعب زرقاوی به عراق
درسال ۲۰۰۳ ابومصعب زرقاوی که از نزدیکان اسامه بنلادن و از فرماندهان القاعده در افغانستان بود، جهت ایجاد شاخه القاعده در عراق و جهاد با آمریکاییها وارد این کشورشد. بنلادن پس از چند روز در یک نوار صوتی که از شبکه الجزیره پخش شد، زرقاوی را بهعنوان امیر القاعده در عراق معرفی کرد و از همه گروههای جهادی مستقر در آن کشور خواست با وی بیعت کنند.
زرقاوی پس از ورود به عراق گروهی تحت عنوان«جماعت التوحید و الجهاد»بهعنوان شاخه القاعده در عراق ایجاد کرد.این گروه پس از اعلام بیعت با بنلادن در سال ۲۰۰۴ با نام «القاعدة الجهاد فی بلاد الرافدین» مشهور شد.
هنوز مدت زیادی از جهاد ابومصعب زرقاوی علیه آمریکاییها در عراق نگذشته بود که وی در اوایل سال ۲۰۰۴،طی اطلاعیهای که در فضای مجازی منتشر شد، ضمن کافر معرفی کردن شیعیان، اولویت مبارزه و جهاد را به مقابله با شیعیان اعلام کرد. در بخشی از اطلاعیه وی آمده است:
«مخالفان (شیعیان)، افعیها و دشمنان در کمین نشسته و عقربهای حیلهگر هستند... شرک نمایان شیعیان تا جایی است که قبرها را میپرستند و در اطراف قبور ائمه طواف میکنند، یاران پیامبر را کافر میدانند و به مادر مؤمنان و صالحان این امت دشنام میدهند و قرآن کریم را جعل میکنند.»
از آن پس جهاد و مبارزه علیه شیعه،در اولویت اول تمام گروههای تکفیری قرار گرفت. بهعبارتدیگر، جهاد با شیعه بهعنوان دشمن قریب جایگزین جهاد باآمریکاییهابهعنوان دشمن بعید معرفی شد.
زرقاوی در راستای تقویت و گسترش اقدامات تروریستی و ایجاد هماهنگی بین گروهها،سران گروههای مرتبط یا همسوی با خود را گرد هم جمع کرد و از مجموع آنهابهاصطلاح«شورای مجاهدین» را تشکیل داد. شورای مجاهدین وظیفه هماهنگی و همکاری بین گروههای تروریستی علیه دولت و هدفمند کردن حملات و اقدامات تروریستی را عهدهدار بود. چند ماه پس از تشکیل شورای مجاهدین، در ۷ ژوئن سال ۲۰۰۶ ابومصعب زرقاوی و همراهانش درشهر بعقوبه در شمال بغداد مورد هدف قرار میگیرد و همه آنها کشته میشوند.
پس از کشته شدن زرقاوی شورای مجاهدین تشکیل شد و پس از اتمام جلسه شیخ محارب الجبوری، سخنگوی شورا، با انتشار بیانیهای در تاریخ ۱۵ اکتبر ۲۰۰۶، شورای مجاهدین را منحل کرد وآن را به«دولت اسلامی عراق»ارتقاء داد و ابوعمر الهاشمی الحسینی البغدادی معروف به ابوعمر البغدادی را بهعنوان رهبر این گروه معرفی و بعقوبه، محل کشته شدن زرقاوی را بهعنوان پایتخت دولت اسلامی عراق اعلام کرد.
دولت اسلامی عراق با حمایتهای مادی، معنوی و اطلاعاتی برخی از کشورهای منطقه،توانست مناطقی از استانهای دیاله، الانبار، صلاحالدین و بخش کوچکی از بابل را تصرف کند. دولت اسلامی عراق پس از تصرف هر منطقه،امیری برای آن تعیین و یک هیئت شرعی برای اجرای احکام منصوب میکرد و هیئتی برای قضاوت شرعی بین مردم و یک گروه نظامی تعیین میکرد که وظیفه حفظ امنیت را بر عهده داشت.
آنان جهت انعکاس نظریات و برنامههای خود، چندین مؤسسه تبلیغاتی و سایتهای رایانهای طراحی و راهاندازی و از طریق این مؤسسات و سایر مراکز تبلیغی بیانیهها، سخنرانیها، فتاوا، کتب و جزوات مورد نظر خود را منتشر میکردند. این گروه بیرقی را بهعنوان نماد برای خود طراحی کرده بودکه طبق برخی از نقلهای تاریخی نماد مسلمانان صدر اسلام شناخته میشد.
شرح بیرق سیاه داعش
نماد یا پرچم داعش، پرچم سیاهرنگی است که در وسط آن با خط مخصوصی جمله لاالهالاالله و در زیر آن محمد رسولالله بهصورت مهر بارنگ سفید نقش بسته است. البته تمامی گروههای سلفی در کشورهای مختلف اسلامی و غیر اسلامی هرکدام بهنحو خاصی از این بیرق استفاده میکنند.
این نماد ریشه در تاریخ اسلام دارد. بر اساس برخی از روایتهای موجود، پیامبر اسلام (ص)از دو پرچم یکی به رنگ سفید و دیگری به رنگ سیاه بدون نوشته که «رایة العقاب» نامیده میشده استفاده میکرد.پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) خصوصاًاز زمان بنیعباس به بعد تمام خلفای اسلامی از پرچمهای مشابهی استفاده میکنند. از زمان سقوط خلافت عثمانیهاتاکنون نیز اکثر گروهها و نهضتهای اسلامی از بیرق سیاهکه یادآور نماد مسلمانان صدر اسلام است، استفاده میکردهاند. بر روی بیرق داعش عبارت «شهادتین» نقش بسته است. گفته میشود شکل عبارت «محمد رسولالله»شبیه به مهری است که پیامبر اسلام در مکاتبات از آن استفاده میکرده است.
گروه تروریستی داعش در سال ۲۰۰۷ برای اثبات مشروعیت بیرق اسلام سندی را منتشر کردمبنی بر اینکه بیرق یادشده نسخه مطابق با اصل بیرق پیامبر اسلام (ص) است