علویون

علویون

علویون فاز 5 اندیشه
علویون

علویون

علویون فاز 5 اندیشه

تصاویر منتشر نشده از سردار گمنام انقلاب / اطاعت از امر ولی یعنی این!

شهدای تدارکات و پشتیبانی-3

تصاویر منتشر نشده از سردار گمنام انقلاب / اطاعت از امر ولی یعنی این!

معتقد بود: "ما به جنگ آمده‌ایم، نه آتش بازی، هر کجا که مسوولان تشخیص دهند، ما آماده‌ایم ... جنگ برای ما یک وظیفه شرعی است، آن هم در هر مسوولیتی و مکانی که باشد، اگر ادای وظیفه در جنوب باشد، بسم الله ! اگر در غرب است ... اگر در مریوان ...، آماده ایم."

به گزارش گروه فرهنگ مقاومت - فرهنگ نیوز، فرهنگ نیوز قصد دارد به بازخوانی و معرفی شهدای مظلوم تدارکات و پشتیبانی (لجستیک) دفاع مقدس بپردازد.در این قسمت به مطالعه قسمتی از زندگی نامهسردار شهید "مهدی نظر فخاری" می پردازیم .

سردار شهید "مهدی نظر فخاری" در سال ۱۳۳۸ همزمان با سالروز میلاد با سعادت منجی عالم بشریت در ساوه و در خانواده‌ای مذهبی متولد شد و در دامان عشق و ارادت به اهل بیت (ع) پرورش یافت.

جوانی او با اوایل انقلاب مصادف بود، او با سیل خروشان مبارزه مردمی همراه شد و در راهپیمایی‌های مختلف علیه رژیم منحوس پهلوی شرکت کرد. در دوران انقلاب و برای حفظ ارزش‌های نظام تلاشی مستمر را در کمیته انقلاب اسلامی و پس از آن در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آغاز کرد.

اندیشه تعلیم و تربیت و پرورش نسل نوپای انقلاب او را به سمت خدمت در آموزش و پرورش سوق داد و پس از مدتی به ریاست آموزش و پرورش نوبران از توابع ساوه منصوب شد.

او دغدغه دفاع از ارزش‌های الهی و میهن را داشت، با شروع جنگ تحمیلی سنگر دفاع از ارزش‌ها را جایگزین سنگر تعلیم و تربیت کرد. 

او مسوول پشتیبانی لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) بود. در گرما گرم حمله‌ها و عملیات‌های مختلف رزمندگان در منطقه جنوب، در آن شرایطی که شوق حمله به بعثی‌ها در وجود رزمندگان شعله ور بود در برابر صلاحدید فرماندهان تسلیم شد و نیروهای خود را به سمت غرب سوق داد. معتقد بود: "ما به جنگ آمده‌ایم، نه آتش بازی، هر کجا که مسوولان تشخیص دهند، ما آماده‌ایم ... جنگ برای ما یک وظیفه شرعی است، آن هم در هر مسوولیتی و مکانی که باشد، اگر ادای وظیفه در جنوب باشد، بسم الله ! اگر در غرب است ... اگر در مریوان ...، آماده ایم."

امانتدار بیت المال در جبهه ها بود. با مسوولیتی که در لشکر داشت ، خود را حافظ اموال و مقسم آن درمیان نیروها می دانست و در این راه ، عدل عدالتگر حقیقی ، علی (ع) را سرمشق خود قرار داده بود ، در این راه از همه چیز خود می گذشت ، از دوستی ، تعارفات معمول ، تسامح در امور بیت المال و ... با هیچ کس رو دربایستی و تعارف نداشت در تقسیم بیت المال ، بر همه و از همه بیشتر ، برخود بسیار سخت می گرفت ؛‌ تا مطمئن نمی شد که امکانات بیت المال در میان همه بدرستی تقسیم نشده از آن استفاده نمی نمود. این رفتار مایه تعجب بسیاری از دوستان او شده بود و از سوی دیگر ، مایه اطمینان خاطر مسوولین لشکر :
« با توجه به بافت تشکیلات پشتیبانی ، لازم بود فردی در این مرکز ، مسوولیت داشته باشد که از یک سو به نیازهای رزمندگان ، شناخت کافی داشته باشد و از سوی دیگر به ظواهر دنیوی ، بستگی و تعلق نداشته باشد.

با آن که « شهید نظر فخاری » خود مسوولیت بزرگی در جنگ داشت و از نفوذ خویش می توانست استفاده شایان توجهی به نفع خود ببرد ، با این حال هرگز هوای نفس و خواهش دل را بر هیچیک از امور جنگ در جبهه ، دخالت نمی داد. به عبارت دیگر می توان گفت که در امر جنگ و مبارزه ،‌تسلیم محض بود و هر چه فرماندهان صلاح می دانستند ، عمل می کرد.

یکبار که عازم «حج» بود بنا به تشخیص مسوولان، مبنی بر این که ماندن در جبهه ارجح است، دل از سفر حج، برید و اوج اطاعت خویش را نشان داد. او باور داشت که اطاعت از «فرماندهان» اطاعت از «ولی امر» و در نتیجه گوش سپاری به امر «ولی عصر (عج )» می‌باشد.

کلام نورانی « النظافه من الایمان » را سرلوحه کار خود را قرارداده بود ، حتی در مناطق جنگی که امکان تمیزی و پاکیزگی محض نبود ، او بسیار نظیف و آراسته ظاهر می شد.هنگامی که نیروهایش را به « مریوان » برده بود ، مقر نظامی را اندکی نامنظم و آشفته دیده بود ؛‌ بنابراین اولین کار او هماهنگ کردن نیروها برای تمیز کردن ، رنگ کردن و آراستن آن محیط بود ؛‌ تا حالت سربازخانه نیروهای اسلام را پیدا کند.

نیروهای تحت امر او ، بارها دیده بودند که دور از چشم همگان ، به نظافت « مقر » پرداخته واطراف چادرها وکانیکسها را مرتب وتمیز می نماید، دقت او در امر « نظافت » از او یک الگوی تمام عیار ساخته بود.

مادر این شهید بزرگوار برایمان از خاطرات پسرش می‌گوید:

-    بعضی وقت‎ها می‎دیدم که برخی از وسایل منزل در خانه نیست؛‌ مثلاً حلب نفت، اتو، جارو برقی و ... از بچه‌ها سوال می‎ کردم که «شما اطلاع ندارید ؟ «حاج مهدی با لحن شیرینی با مزاح می‎گفت: « حتماً‌ جایش را فراموش کرده‎ای!»
بعد از چند روز، متوجه می‌شدم که حاجی آنها را می‌آورد!‌ می‌گفت: «کسی لازم داشت، دادم که کارش را انجام بدهد؛‌ حالا آورده‌ام.» معلوم بود که به نیازمندان می‎دهد.

-    روزی برادر کوچکش قصد داشت به جبهه برود و چون «حاجی» و برادر دیگرش در جبهه بودند، من موافقت نمی‌کردم؛ برحسب اتفاق مهدی به ساوه آمد، من به او گفتم: «مادر! تو با مصطفی صحبت کن و از رفتن به جبهه منصرفش کن.» گفت: «من با او صحبت می‎کنم شما به کارت برس.»
من به مسجد رفته بودم، وقتی برگشتم دیدم ساک مصطفی را بسته و مصطفی نیز خوشحال ایستاده است!‌ گفت: «مادر! امروز روز یاری اسلام است؛‌ درخت انقلاب، آبیاری می‌خواهد. من دیروز که آمدم جنازه شهیدی را با خود آوردم که قبلاً‌ برادرش نیز شهید شده است. روزی که هر خانواده یک شهید داشته باشد، این انقلاب برای همیشه بیمه خواهد شد.»
گفتم: «خدا نکند!‌ ان شاء الله همگی سالم باشید و جنگ با پیروزی اسلام به پایان برسد.»

-    در زمان مرخصی از جبهه، حضور در گلزار شهدا و دیدار با خانواده معظم آنان در اولویت برنامه های مهدی قرار داشت. یک بار نخستین روز مرخصی او از جبهه، مقارن با آغاز سال جدید بود، او طبق همیشه به گلزار شهدای ساوه رفت و به غبار روبی آنجا پرداخت و سپس به منزل برگشت.

وقتی وارد شد با دیدن انواع شیرینی و میوه برای پذیرایی از مهمانان نوروزی، برآشفته شد و گفت: این همه تهیه و تدارک پذیرایی برای چیه؟
در جواب او گفتم: برای پذیرایی از مهمانان عید نوروز است.

او گفت: امروز پیکر پاک شهید "مهدی یعقوب زاده" را تشییع می‌کنند و آن وقت ما خود را برای دید و بازدید سال نو آماده می‌کنیم؟ شهید متعلق به همه ملت است و همگان باید برای جایگاه آنان ارزش و احترام خاصی قائل باشند. سپس به همراه اعضای خانواده در مراسم تشییع پیکر مطهر این شهدای والامقام شرکت کردیم و به یک دید و بازدید ساده با آشنایان بسنده کردیم.


ابوالفضل کرمی که از دوستان شهید فخاری است می‌گوید:

قرار شده بود که هر روز یکی از واحدهای لشکر، مامور جمع آوری زباله‌‎‌ها باشد؛ این تصمیم خیلی جالب بود و پیامد خاص هم داشت،‌ شاید بعضی ها، کسر شأن خودشان می‎دانستند که چنین کارهایی انجام دهند و ...
در همان روزها « حاجی » را دیدم که با دو سه نفر از نیروها مشغول جمع زباله می‌باشد. شاید خیلی‌ها که «حاجی» را با آن حال – در حالیکه « قائم مقام واحد اطلاعات عملیات لشگر » بود دیدند، بعد از آن تصمیم گرفتند که در این کارها پیشقدم باشند.

حسینعلی خدیوی - یکی دیگر از همرزمان شهید – می‌گوید:

وقتی از او پرسیدیم که « چرا از سنگر استفاده نمی کنی ؟ » با حالت خاص گفت: « بچه ها که با دشمن می جنگند ، جان پناهی ندارند ؛ اگرچه وضعیت کاری من مانع من شده که در کنارآنها باشم ، می خواهم جایگاهم مثل آنها باشد. »

علی صبوحی - یکی دیگر از همرزمان شهید – می‌گوید:

مدت‎ها بود که می خواستم به نحوی اندکی از زحمات « حاجی » را جبران کنم چرا که خود را مرهون او می دانستم. دریکی ازتابستانهایی که به ایران بازگشته بودم از « حاجی » خواستم که « حالا که عازم حج هستم ، اگر چیزی لازم داری بفرما تا بیاورم ... » او فقط گفت که « در حجر اسماعیل برای پیروزی رزمندگان دو رکعت نماز بخوان !‌» گفتم : « چشم !‌ اما باز هم اگر ... » به هر حال در برابر اصرار بیش از حد من تسلیم شد و گفت که « حالا که می خواهی چیزی بیاوری ، لطف کن و یک ماشین اصلاح برقی بیاور ، من که در جبهه ، سربچه ها را با ماشین دستی اصلاح می کنم خیلی وقت گیر است و ... »
 او خیلی بزرگ بود. همه آرزوهایش هم خلاصه در جنگ و بچه های جبهه شده بود!


محمود احمد لو لحظه شهادت این سرباز اسلام را اینگونه بیان می‌کند:

درگیر و دار عملیات « کربلای پنج » بودیم که « حاجی » آمده بود خط؛ امکاناتی هم با خودش آورده بود، مثل همیشه سرحال و با نشاط، چفیه ای هم دور گردنش انداخته بود که او را باشکوه تر کرده بود ... غذا را که بین بچه ها تقسیم کرد ، دوباره عازم عقبه شد. چند نفر اسیر عراقی داشتیم که همراه او کردیم تا آنها را به عقب ببرد ، اما مقدر شده بود در میان بچه های خط باشد و عروج کند ... چند دقیقه ای نکشید که صدای انفجاری ، ما را به خود آورد. در این میان « حاجی » بود که پرواز کرده بود.

پیکر شهید مهدی نظر فخاری بعد از شهادت

سردار شهید "مهدی نظر فخاری" برای خدا زیست، برای خدا مبارزه نمود و در نهایت مزد رنج‌ها و زحمات خود را از خداوند گرفت و مصداق بارز « ان الله اشتری من المومنین باموالهم و انفسهم بان لهم الجنه » گردید و رضوان الهی و جنت موعود را به دست آورد. در سال ۶۵ همزمان با نیمه شعبان در کربلای پنج در شلمچه به فیض شهادت نائل شد.

فرازهایی از سخنان سردار شهید مهدی نظر فخاری:

-   من به بسیجیان ، زیاد علاقه مندم چون امام [ره] فرمودند که من یک بسیجی هستم. دستورات امام را عمل کنید ، سرمشق تمام کارهایتان را از امام بگیرید اگر آنچه ایشان فرموده اند عمل کنید و انجام دهید ، هیچ وقت مشکلی پیدا نمی کنید.»

-    مادر ! امروز روز یاری اسلام است ؛‌ درخت انقلاب ، آبیاری می خواهد.
همه بچه های رزمنده را فرزند خود بدانید و برای همه شهدا همانند فرزند خودتان عمل کنید.

صحابه ای که برخی از آیات قرآن به او اشاره دارد/ فردی که رسول الله او را از اهل‌بیت خویش نامید...

سالروز وفات حضرت سلمان؛

صحابه ای که برخی از آیات قرآن به او اشاره دارد/ فردی که رسول الله او را از اهل‌بیت خویش نامید

رسول خدا رو به قریش کرد و فرمود: ای گروه قریش! نسب افتخارآمیز هر کس، دین اوست; مردانگی هر کس، خوی و شخصیت اوست; و اصل و ریشه هر کس، عقل و ادراک او.

به گزارش گروه آیین و اندیشه -فرهنگ نیوز، بنا بر روایتی هشتم صفر سال 35 هجری قمری مصادف با سالروز وفات بزرگ‌مردی  از صحابه خاص رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله است. نامش، "روزبه" بود و همانند پدرانش به آئین زرتشت معتقد بود، سال‌ها گذشت تا با دین مسیحیت آشنا شد و به این آئین گروید. بعد از این‌که با کشیشان مسیحیت آشنا شد، او را به دین و آیین جدیدی نوید دادند. وی به دنبال این دین و پیامبر آخرالزمان می‌گشت تا گمشده‌اش را یافت و اسلام آورد. و بعد از این‌که اسلام را پذیرفت، پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم نام وی را به "سلمان" تغییر دادند.

 آن‌چنان در مسیر اطاعت از ولایت و دین‌داری پیشرفت که پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله در مورد او فرمود: یا سلمان أنت من أهل البیت و قد آتاک الله العلم الاوّل والآخر والکتاب الاوّل والکتاب الآخر؛ ای سلمان، تو از اهل‌بیت ما هستی و خدای سبحان به تو دانش نخستین و واپسین را عنایت کرده است و کتاب اول (نخستین کتابی که بر پیامبران الهی نازل‌شده بود) و کتاب آخر (قرآن مجید) را به تو آموخته است. [1]

ولایتمداری سلمان

سلمان بعد از رحلت جان‌سوز رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم به عنوان یکی از یاران حضرت علی علیه‌السلام و اول کسی بود که برعلیه اهل سقیفه قیام و ماجرای سقیفه را رد نمود، بارها در خطبه‌هایی که می‌خواند غصب خلافت و مظلومیت حضرت علی (ع) را بیان می‌نمود و می‌گفت:
«ای مردم! هرگاه فتنه‌ها و آشوب‌ها را همچون پاره ظلمانی شب دیدید که برجستگان در آن به هلاکت می‌رسند، بر شما باد به آل محمد (ص) چراکه آن‌ها راهنمایان به‌سوی بهشتند، و بر شما باد علی (ع). ای مردم! ولایت را در میان خود همانند سر قرار دهید.»
یعنی اگر ولایت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را نداشته باشید، مسلمان حقیقی نیستید و دین شما سودی ندارد.
[2]

وقتی با فشار بسیار زیاد اطرافیان مواجه شد و حضرت علی علیه‌السلام به سلمان امر فرمودند که ماجرای بیعت را قبول کند و سلمان امر ایشان را باوجودی که خیلی سخت و گران تمام‌شده بود، قبول کرد. وی مناصب سیاسی زیادی را پذیرفته بود؛ در زمان حکومت خلیفه دوم با مشورت حضرت علی علیه‌السلام به‌عنوان حاکم مدائن انتخاب و راهی آن دیار شد.

سلمان دارای فضائل و مناقب زیادی است. به‌طوری‌که در آیاتی از قرآن کریم به سلمان و قوم وی اشاره‌شده و نیز در روایات بسیاری از مقام و منزلت سلمان یادشده است.

پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم  در مورد وی می‌فرمایند: «هر که می‌خواهد به مردی بنگرد که خداوند قلبش را به ایمان درخشان کرده، به سلمان بنگرد.» [3]
و در حدیثی دیگر فرموده‌اند: «اگر دین در ثریا بود، سلمان به آن دسترسی پیدا می‌کرد.» [4]

در آیه 38 سوره محمد آمده است: هَاأَنتُمْ هَؤُلَاء تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَمِنکُم مَّن یَبْخَلُ وَمَن یَبْخَلْ فَإِنَّمَا یَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِیُّ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاء وَإِن تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیْرَکُمْ ثُمَّ لَا یَکُونُوا أَمْثَالَکُمْ;
آری شما همان جمعیتی هستید که دعوت برای انفاق درراه خدا می‌شوید و بعضی از شما بخل می‌ورزند، و هر کس بخل کند نسبت به خود بخل کرده است، و خداوند بی‌نیاز است و شما همه نیازمندید و هرگاه سرپیچی کنید خداوند گروه دیگری را بجای شما می‌آورد که مانند شما نخواهند بود.

هنگامی که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آیه شریفه (وَإِن تَتَوَلَّوْا) را تلاوت کردند، حاضران عرض کردند: ای رسول خدا! کسانی که اگر ما اعراض کردیم خدا آنان را جانشین ما می‌کند و آنان مانند ما نخواهند بود، کیانند؟ رسول خدا دست بر ران سلمان فارسی زد و فرمود: این و طایفه‌اش هستند. (سپس اضافه نمود:) اگر دین خدا آویزه ستاره ثریا باشد، حتماً مردانی از فارس به آن خواهند رسید. [5]

در آیه 54 سوره مائده آمده است: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ
ای کسانی که ایمان آورده‌اید هر کس از شما از آئین خود بازگردد (به خدا زیانی نمی‌رساند) خداوند در آینده جمعیتی را می‌آورد، که آن‌ها را دوست دارد و آن‌ها (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران نیرومندند، آن‌ها درراه خدا جهاد می‌کنند و از سرزنش ‍ کنندگان هراسی ندارند. این فضل خدا است که بهر کس بخواهد (و شایسته ببیند) می‌دهد و (فضل) خدا وسیع و خداوند داناست.

شخصی درباره منظور این آیه از پیامبر (صلی الله علیه وآله) پرسید، پیامبر (صلی الله علیه وآله) دست بر شانه یا گردن سلمان زد و فرمود: «هذا وَ ذَوُوهُ»; منظور آیه، این شخص و قوم او هستند. آنگاه فرمود: «لو کانَ الدّینُ بالثُریّا لتناوَلَه رجالٌ مِن أبناءِ فارس.» [6]

منظور از «اهل مشرق»، «اصحاب الرایات السود»، «اهل خراسان» و «الرجل الخراسانی»، «فرس»، «اعاجم»، «موالی»، «بنوالحمراء»، «قوم سلمان»، «اهل‌قلم» و «اهل طالقان» که در برخی از احادیث به چشم می‌خورند، ایرانیانند. اینان زمینه ساز حکومت حضرت مهدی (علیه‌السلام) هستند. رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: مردمانی از مشرق زمین قیام می‌کنند و زمین را برای حکومت جهانی مهدی آماده می‌سازند. [7]

روزی سلمان فارسی در مسجد پیامبر (صلی الله علیه وآله) نشسته بود، عده ای از بزرگان اصحاب نیز حاضر بودند، سخن از اصل و نسبت به میان آمد. هر کس درباره اصل و نسب خود، چیزی می‌گفت و آن را بالا می‌برد. نوبت به سلمان فارسی رسید. به او گفتند: تو از اصل و نسب خودت بگو. این مرد فرزانه و تعلیم یافته و تربیت شده مکتب اسلام، به‌جای آنکه از اصل و نسب و افتخارات نژادی سخن بگوید، گفت: «أَنا سَلمانُ بنُ عبداللّهِ کُنتُ ضالّاً فَهَدانی اللّهُ ـ عزَّو جَلَّ ـ بِمُحَمَّد، و کُنتُ عائلا فأغنانی اللّهُ بِمُحمَّد و کُنتُ مَملُوکاً فَأعتَقِنی اللّهُ بِمُحَمَّد»; نام من سلمان است و فرزند یکی از بندگان خدا هستم. گمراه بودم، خداوند به‌وسیله محمد، مرا راهنمایی کرد. و فقیر بودم، خداوند به‌وسیله محمد، مرا بی نیاز کرد. برده بودم، خداوند به‌وسیله محمد، مرا آزاد کرد.

در این هنگام، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) وارد شد و سلمان آنچه را گذشته بود، به عرض آن حضرت رساند. رسول خدا رو به آن جماعت، که همه از قریش بودند، کرد و فرمود: ای گروه قریش! نسب افتخارآمیز هر کس، دین اوست; مردانگی هر کس، خوی و شخصیت اوست; و اصل و ریشه هر کس، عقل و ادراک او.
سپس پیامبر (صلی الله علیه وآله) آیه 13 سوره حجرات را خواندند:

یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ
ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و تیره‌ها و قبیله‌ها قراردادیم، تا یکدیگر را بشناسید، ولی گرامی‌ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست، خداوند دانا و خبیر است.


و به سلمان فرمودند: هیچ یک از اینان بر تو برتری ندارند، مگر به ملاک پرهیزگاری. اگر تقوای تو از آنان بیشتر است، از آنان برتری. [8]

وفات حضرت سلمان

سلمان، پس از عمری طولانی و بابرکت، در اواخر خلافت عثمان در سال 35 ه. ق وفات یافت. [9]

اصبغ بن نباته می‌گوید: همین که سلمان از دنیا رفت و هنوز ما جنازه ی او را از قبرستان برنداشته بودیم، ناگهان مردی را سوار بر استر دیدیم که خیلی غمگین بود. از استر پیاده شد و بر ما سلام کرد و ما جواب سلام او را دادیم، گفت: «در مورد غسل و نماز و کفن و دفن جنازه ی سلمان، جدیت و شتاب کنید.»  ما او را کمک کردیم، او برای حنوط و کفن‌ودفن، کافور آورده بود. به دستور او آب آوردیم، او جنازه ی سلمان را غسل داد و کفن کرد و نماز بر جنازه خواندیم و جنازه را دفن نمودیم.
آن مرد، امیرمؤمنان علی علیه‌السلام بود که خودش لحد قبر سلمان را چید و قبر را پوشانید. حضرت علی (علیه‌السلام) در آخر کار با دست خود بر روی قبر سلمان شعر زیر را نوشتند:

وفدت علی الکریم به غیر زاد *** من الحسنات والقلب السلیمی
وحمل زاد اقبح کل شیی *** اذا کان الوفود علی الکریمی
بدون هیچ زاد و توشه ای از حسنات و قلب سلیم بر شخص کریمی وارد شدم
و در پیشگاه کریم بردن زاد و توشه زشت‌ترین کار است
[10]

حضرت سلمان در شهر مدائن از این دنیای فانی هجرت نمود. مرقد شریف او در ایوان مدائن (پنج فرسخی بغداد و در نزدیکی تاق کسری) قرار دارد که محل زیارت بسیای از مسلمانان است.

منابع:

[1] مجمع ‏البیان، ج 2، ص‏427
[2] بهجة‏الآمال، ج 4، ص 418
[3] احتجاج طبرسی، ج 1، ص 150
[4] شرح نهج‏البلاغه ابن ابی‏الحدید، ج 18، ص‏36
[5] ابونعیم اصفهانى، تاریخ اصفهان، ج 1، ص 4 / متقى هندى، کنزالعمّال، ج 12، ص 90، ح 34126
[6] فضل بن حسن طبرسى، پیشین، ج 3، ص 208
[7] ابن ماجه قزوینى، سنن ابن ماجه، کتاب «الفتن»، ج 2، ص 1366، ح 4088 / محمّدباقر مجلسى، ج 51، ص 87
[8] محمّدبن یعقوب کلینى، الروضة من الکافى،ص 181، ح 203
[9]  بحارالانوار، ج 22، ص 391 - 392.
[10] بحارالانوار،ج22، ص380

به شهید شهریاری و شاگردانش حسادت می‌ورزند...

به شهید شهریاری و شاگردانش حسادت می‌ورزند

رییس سابق سازمان انرژی اتمی با اشاره به فشارهای وارده بر دانشجویانی که از شهید شهریاری دفاع کردند گفت: چرا با کسانی که می¬توانند خط شهریاری را ادامه بدهند برخورد می‌شود.
به گزارش فرهنگ نیوز ، همزمان با سال‌روز شهادت مجید شهریاری، دانشمند هسته‌ای کشور، بیست و چهارمین نشست نقد فیلم‌سازان جوان سینمای انقلاب نیز با اکران و نقد مستند «میراث مجید» برگزار شد.
 
شهید شهریاری هشتم آذر 89 در پی یک عملیات تروریستی در یکی از خیابان‌های تهران به شهادت رسید. مستند «میراث مجید» به کارگردانی مصطفی آتش‌مرد، منش این شهید والا مقام را در زندگی شخصی و علمی از زبان خانواده، همکاران و دانشجویان او روایت می‌کند.
 
عمارفیلم - در جلسه این هفته نشست فیلم‌سازان جوان سینمای انقلاب، عارف افشار از دست‌اندرکاران تولید میراث مجید و دکتر فریدون عباسی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی ایران حضور داشتند و پس از سخنرانی به سؤالات حاضران پاسخ گفتند. هم‌چنین قرار بود کارگردان این فیلم نیز در نشست حضور داشته باشد اما وی موفق به شرکت در این جلسه نشد.
 
همه چیز از روز واقعه شروع شد
در نخستین بخش از نشست، حاضران به تماشای مستند «میراث مجید» نشستند. پس از پایان اکران عارف افشار پشت میکروفن قرار گرفت و سخنان خود را آغاز کرد. وی سخنان خود را با تشکر از برگزارکنندگان نشست به خاطر بهای مجدد به فیلم آغاز کرد و گفت: برای تولید این فیلم خیلی زحمت کشیده شده است، قصه­ی این فیلم از اینجا شروع شد که جمع دانشجویی ما در دانشگاه شهید بهشتی تک­تک پلان­های فیلم را درک کرده بودیم. روز هشتم آذر سال 89 من داشتم از کلاسم در دانشکده ریاضی برمی‌گشتم که دیدم از درب دانشگاه ورودی صدای خیلی عجیب و غریبی آمد.
 
عارف افشار با بیان اینکه دانشجویان دانشگاه به خاطر ترور شهید علی محمدی با پدیده ترور دانشمندان هسته‌ای بیگانه نبودند افزود: بلافاصله بعد از صدای انفجار من احساس کردم هجده هزار دانشجو به سمت میدان دانشگاه هجوم بردند که واقعاً لحظه­ی تلخی بود و حتی یادآوری‌اش هم برای ما سخت است، اما بعداً متوجه شدیم که در اتوبان ارتش هم همین اتفاق افتاده است.
 
شهید شهریاری، ظرفیتی برای جذب دانشجویان حق‌طلب
وی در ادامه گفت: یک سال بعد از این ماجرا ما در این فکر بودیم که برای جذب ورودی­های جدید به تشکل‌های اسلامی یک عاملِ انگیزشی خیلی جدی پیدا کنیم، به همین خاطر پیش یکی از اساتید رفتیم که ایشان حرف خیلی جالبی زدند، گفتند که در دانشگاه شما یک نفر وجود دارد که اگر شما کل عمرتان را برای این آدم بگذارید، نه تنها دانشجوهای ورودی جدید دانشگاه شما، بلکه کل دانشجوهای حق­طلب دنیا را هم می­توانید با او جذب کنید.
 
افشار افزود: کسی که برای مشورت پیشش رفته بودیم بعد از این جمله، خاطره پوزخند تحقیرآمیز طرف غربی به مذاکره‌کنندگان ایرانی برای تولید سوخت بیست درصد را تعریف کرد و گفت شما به خاطر آن پوزخند هم شده باشد، باید بروید برای شهید شهریاری کار کنید، برای همین یک جورهایی به غیرت ما برخورد و از همان روز استارت کار را زدیم.
 
افشار سپس به مرحله تولید مستند میراث مجید اشاره کرد و گفت: چون ما برای تولید فیلم مشکل پشتیبانی و پولی داشتیم سراغ دفاتر فیلم‌سازی رفتیم و به طریقی به خانه­ی مستند معرفی شدیم، اتفاقاً آن‌ها هم گفتند برای تولید مستند در مورد شهید شهریاری پای کار هستند و حتی اگر لازم باشد از خودشان پول می­گذارند.
 
ماجرای شکایت به امام زاده صالح (ع)
این فعال فرهنگی دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به کسب شناخت بیشتر عوامل تولید مستند از شخصیت شهریاری در روند ضبط مصاحبه‌ها گفت: هرچه پیش می­رفتیم می­دیدیم شهریاری چقدر آدم ذوابعادِ عجیب و غریب، دانشمندِ بچه مسلمان و عارف وارسته‌ای هستند، شاید هرکدام از این مصاحبه­هایی که در فیلم هست دیدید، خودش یک ساعت باشد، به قدری مصاحبه­ها زیاد شد که در تدوین فقط به فعالیت­های علمی و خاص شهید شهریاری در ایام شهادت و روایت شهادت اکتفا کنیم.
 
عارف افشار با بیان اینکه تا دو هفته قبل از مراسمی که می‌خواستیم مستند را به آن برسانیم فقط ده بیست درصد کار را تصویربرداری کرده بودیم گفت: هیچ چیز دستمان نبود و من خیلی به هم ریخته بودم، با حالت گله و شکایت به امام­زاده صالح (ع) رفتم، فاتحه هم نخواندم. گفتم من آمدم شکایت، ما این کار را برای خودمان شروع نکردیم، حالا دیگر خودتان هر چه می­دانید. بعد از 40 دقیقه که به خانه رسیدم دوستی تماس گرفت و گفت آن بنده خدایی که می­خواستی مصاحبه بگیری و قبول نمی‌کرد فردا ساعت 10 منتظرت است. افراد دیگری هم که نمی‌آمدند یکی یکی زنگ زدند و گفتند ما حاضریم صحبت کنیم.
 
وی ادامه داد: با این اتفاقات 90 درصد باقیمانده­ی فیلم‌برداری ما در یک روز انجام شد و فیلم هم در مراسمی که بیشتر از هزار نفر شرکت کننده داشت اکران شد و بعد هم  در جشنواره عمار جایزه گرفت.
 
رسانه‌ها از دیپلمات‌ها هم عقب‌ترند
پس از اتمام سخنان عارف افشار، سید حسن موسوی‌فرد مجری‌کارشناس نشست با بیان اینکه قبل از ترور شهدای هسته‌ای کمتر کسی فکر می­کرد برای بحث علمی هم ممکن است شهید بدهیم افزود: واقعیت این است که آن‌قدری که دانشمندان هسته‌ای تلاش کردند تا ما در مذاکرات سرمان را بالا بگیریم در عرصه رسانه واقعاً کاری نکرده­ایم، آن‌قدری که دیپلمات­ها و دانش‌مندان ما برای مسائل هسته­ای جنگیدند رسانه‌ها و رسانه­ای­های ما نجنگیدند و اصولاً نباید منتظر می­ماندیم که این حوزه شهید بدهد و بعد برایش فیلم­های قوی بسازیم، بلکه باید زودتر به این حوزه­ها ورود می­کردیم.
 
موسوی‌فرد با ذکر این مقدمه از دکتر فریدون عباسی برای حضور در جایگاه و طرح مسئله و دیدگاه‌هایش دعوت کرد.
 
اشتباه رایج درباره خدمات شهید شهریاری
دکتر عباسی سخنان خود را با توضیح در خصوص نقش شهید شهریاری در پیشرفت تکنولوژی هسته‌ای آغاز کرد و گفت: در جامعه بعضاً مطالبی گفته می‌شود که صحیح نیست، شهریاری آدم باهوشی بود و اگر در بحث غنی­سازی کار می‌کرد می‌توانست کار را به نتیجه برساند ولی واقعیت این است که کار ایشان غنی‌سازی نبود. آقای دکتر شهریاری بخش مهمی از محاسبات نوترونی مربوط به فرآیند تولید سوخت را به نتیجه رسانده بود و می­توانست رآکتور را مدل کند.
 
وی به فرآیند تبدیل محصول غنی­سازی به سوخت ِ پودرِ «یو.س.اُ.8» اشاره کرد و گفت: در این مرحله از کار تابش نوترون­ زیاد است و نگرانی‌هایی در خصوص اثرات تشعشعات رادیوآکتیویته بر بدن مهندسان وجود داشت، ولی شهید شهریاری محاسباتی را به انجام رساند و حساب و کتاب‌ها را مثل یک ماشین حساب دست مهندس­های شیمی و مکانیک و برق گذاشت و گفت بروید این کارها را بکنید، هیچ چیزتان هم نمی‌شود.
 
پس آقای شهریاری کی قرار است به درد بخورند؟
عباسی سپس تمجیدهای مصاحبه شوندگان مستند میراث مجید از شهید شهریاری را یادآور شد و افزود: این سؤال مطرح است که چرا در سازمان انرژی اتمی از شهریاری خیلی دیر استفاده شد، در یک مجلس ختمی که آقای دکتر شهریاری و بنده بودیم یکی از مدیران سازمان طبق معمول خیلی به ایشان ابراز احساسات و احترام کرد و گفت ما می­خواهیم از شما استفاده کنیم. من همان‌جا اعتراض کردم و گفتم تا کی می­خواهید این حرف­ها را بزنید، استفاده کنید دیگر، آقای شهریاری دیگر کی به درد بخورند؟! شاید این باعث شد یک تکانی بخورند و آقای دکتر شهریاری را به انرژی اتمی دعوت کنند و یک گروه محاسبات اصلی راه بیفتد.
 
شهدا از آسمان نیفتاده بودند
فریدون عباسی در بخش دیگری از سخنان خود توجه حاضران را به دانشمندان زنده هسته‌ای کشور نیز جلب کرد و گفت: الان استعدادهای خوبی در جامعه­ی ما هستند که نباید از آن‌ها غفلت کنیم و افراد را به دلایل مختلف کنار بگذاریم یا حذف کنیم.
 
عباسی با انتقاد از برخی جهت‌گیری‌ها در خصوص دست نیافتنی نشان دادن خلق و خوی شهدا گفت: من 30 سال با شهید علی‌محمدی و  16 سال با شهید شهریاری آشنا بودم و با هم ارتباط خانوادگی داشتیم. نزدیک 10 سال شهید رضایی­نژاد را می­شناختم و 4 سال از نزدیک با هم کار کرده بودیم، حدود 10 ماه هم شهید احمدی­روشن را می­شناختم و خصوصیات اخلاقی­شان را می­دانستم، این‌ها آدم­های خارق­العاده­ای نبودند، همان‌طور که شهدایی که در جبهه دیده بودم از آسمان نیامده بودند.
 
فریدون عباسی تصریح کرد: شهدا موجوداتی زمینی بودند که در همین مدرسه­ها و دانشگاه­ها درس ­خوانده بودند و شاید برخی اوقات یکی را ناراحت کرده باشند یا از دست کسی ناراحت شده باشند، ولی به هر حال به دیانت و به نظام اعتقاد داشتند، سعی می­کردند کارشان را درست به انجام برسانند، علم­شان را نشر بدهند، بخیل هم نبودند. به نظر من اگر کسی در همین حد در جماعت مسلمین شرکت کند خدا دستش را می­گیرد و می­برد.
 
دانشمند هسته‌ای کشور در ادامه سخنان خود بالا بردن آستانه­ی تحمل را یکی از نیازهای جامعه امروز توصیف کرد و گفت: در فیلم‌سازی هم بعضاً رقابت­های ناسالم وجود دارد و رفیق بازی می­شود و ممکن است فیلمی را هم برنده کنند، به نظر من به این چیزها نباید توجه کرد، مهم این است که هر کدام از ما کارمان را درست انجام بدهیم.
 
فریدون عباسی گفت: همیشه در رقابت­ها شیطان می­تواند ما را وسوسه کند. در وادی علمی هم تا موقعی که لوح و سکه می­دهند خیلی­ها می­خواهند سری بین سرها دربیاورند، ولی همین که یک مقدار سخت شد، یک عده­ای درمی­روند و مثلاً می‌ترسند در مستند شهید شهریاری مصاحبه کنند.
 
به شهریاری و شاگردانش حسادت می‌ورزند
عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین (ع) در ادامه سخنان خود گفت: وقتی شهریاری شهید شد، برخی‌ها اسم او را از روی مقاله­ای که مالِ خود دکتر شهریاری بود حذف کردند و مقاله را به نام خودشان دادند، ولی دخترخانم­هایی هم بودند که تا روز آخر، اسم دکتر شهریاری را حتی بعد از شهادت روی تز و مقالاتشان نگه داشتند. هر دوتایش بود، وقتی کوره داغ شد، معلوم شد که چه کسانی ناخالصی دارند.
 
دکتر عباسی سپس از برخورد تند صورت گرفته با برخی از مصاحبه شوندگان مستند میراث مجید خبر داد و تصریح کرد: برخی‌ها بعداً کسانی را که در این فیلم شجاعانه راجع به دکتر شهریاری اظهار نظر می­کردند، تا گردنشان را نزدند ولشان نکردند، آن کسی که در فیلم شجاعانه صحبت می­کرد شاگرد اول است و شهریاری به شدت او را دوست داشت، گفتند استادی می­گذاریم که ردش بکند، و تا امضای «غلط کردم» از او نگرفتند، نگذاشتند پروپوزال دکترایش را دفاع کند.
 
فریدون عباسی با طرح این پرسش که چرا با کسانی که می­توانستند خط شهریاری را ادامه بدهند چنین برخوردهایی می‌شود خاطرنشان کرد: در عین اینکه خیلی‌ها به شاگردان شهریاری و هم به خود ایشان احترام می­گذارند اما برخی افراد نسبت به ایشان غیظ دارند. خود من را آقای دکتر شهریاری به زور از دانشگاه قبلی‌ام به دانشگاه شهید بهشتی منتقل کرد، خودش را گذاشت جلوی من و گفت: «به خاطر من بیا». شخصیتش این‌جور بود که آدم سنگ‌دلی مثل من را نرم کند، ولی بعداً شرایط به گونه­ای شد که حتی دانشجوهای من را نگذارند دکترایشان را بگیرند، یا من بخواهم از دانشگاه شهید بهشتی بروم بیرون.
 
دکتر عباسی در پایان این بخش از سخنان خود گفت: متأسفانه حسادت در جامعه­ی ما وجود دارد. حسادت خیلی بد است، به خاطرش حاضر نیستند حضور چند نفر را تحمل کنند، باید بزنند همه را درب و داغان کنند. اینجاست که باید عبرت­های عاشورا را جدی بگیریم. می­خواهم به آن‌هایی که در آینده فیلم می‌سازند، بگویم به حسادت توجه کنید!
 
و من زنده ماندم
دانشمند هسته‌ای کشور در بخش دیگر سخنان خود به ذکر خاطراتی از دوران دفاع مقدس پرداخت و گفت: من غیر از این بمبی که می‌خواستند ترورم کنند جاهای دیگری هم زنده مانده­ام که شاید بتوانند فیلم بشوند، 30 روز اول جنگ در خرمشهر زنده ماندم. خدا خواست من روز آخر ترکش بخورم، بچه‌ها فکر کردند من اگر آنجا بمانم شهید می­شوم. برای همین آمدند من را زیر آتش به آبادان برگرداندند و از اکیپ 25 نفره ما هشت نفر سالم به این طرف آب آمدند.
 
فریدون عباسی شرکت در عملیات آزادسازی منطقه­ی فتح­المبین را از دیگر تجربه‌های حضور خود در دفاع مقدس یاد کرد و یادآور شد: این بار درست در شروع عملیات گلوله خوردم و همراهانم وقتی متوجه شدند زخمی شده­ام من را از ماشین بیرون گذاشتند، گفتند ما حوصله­ی نعش­کشی نداریم، خودشان رفتند عراقی­ها آن‌ها را زدند. من رئیسشان بودم ولی چون برای کار هیجان داشتند من را از ماشین بیرون گذاشتند، نیت­شان خیر بود، می­گفتند یک مجروح ممکن است کندشان کند.
 
دکتر عباسی ادامه داد: پس از این‌که خودم را پانسمان کردم دوباره به خط رفتم و آن‌جا بودم تا عملیات تمام شد. در عملیات آزادسازی خرمشهر هم من از 6 تا گلوله­ی مستقیم تانک زنده ماندم. شاید باور نکنید که به نفر با تانک شلیک می­کردند.
 
فریدون عباسی در پایان بخش نخست سخنان خود تأکید کرد: می‌خواهم بگویم من فقط این­دفعه نبود که مرگ را جواب کردم، خداوند نمی­خواست من بروم، بالأخره یک بخشی­اش عذاب است که باید تحمل کنیم، یکی بخشی هم شاید این است که من اسباب کاری هستم.
 
تحقیق خیلی مهم است
پس از پایان سخنان دکتر عباسی، حاضران سؤالات خود را طرح کردند. اولین سؤال کننده از وی در خصوص توصیه‌هایش به مستندسازان و فیلم‌سازان جوان پرسید. عباسی پاسخ داد من به تحقیق اهمیت زیادی می‌دهم، به نظرم باید آدم داده­های واقعی را دربیاورد.
 
دکتر عباسی در تشریح سخن خود خاطره دیگری را از دوران دفاع مقدس بیان کرد و گفت: در عملیات رمضان رزمنده‌ای با یکی دعوایش شد و حرف‌های نامربوطی زد که ما انتظار نداشتیم. شب شد، من از کنار خاک‌ریز رد می­شدم، صدای همان فرد را شنیدم که داشت استغفار می­کرد که خدایا! من چرا این حرف‌ها را زدم، غلط کردم. صبح روز بعد گرگ و میش بود که جلوی دریاچه ماهی شهید شد. اگر ما بخواهیم فیلم این شهید را بسازیم، باید همین پرخاش‌گری ایشان را هم که جزو واقعیات است خیلی ظریف به آن بپردازیم.
 
واقعی بسازید
فریدون عباسی همچنین بر واقعی بودن فیلم‌سازی تأکید کرد و گفت: من همیشه به جوان‌ها می­گویم شما هم عین همان رزمندگان قبلی اسلام هستید که مجروح یا شهید شدند، اگر شرایط پیش بیاید شما هم همین‌جور می­شوید و نباید خیلی از جوان‌هایی که شاید ظاهرشان مثلاً یک جوری است بترسیم. مثلاً شهریاری در دوره­ی بچگی‌اش شیطنت نمی­کرد؟ فقط نماز می­خواند؟ یا هیچ وقت با تیرو کمان کسی را نزده است؟ من می­دانم از این کارها کرده است، یک آدم اگر می­خواهد راجع به یکی مستند درست کند، خوب است همان را هم به شکل محترمانه به تصویر بکشد.
 
عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین (ع) با اشاره به اینکه طبع فیلم‌ساز گاهی موجب می‌شود قیافه­ سوژه مظلوم نشان داده شود گفت: مثلاً شهریاری شوخی نمی­کرد؟ فوتبال نمی­کرد؟ در مستند شما اصلاً این نیست که ایشان فوتبال هم خوب بازی می­کرد، من دروازه­بان می­ایستادم و او همیشه یا خودش یا پسرش به من گل می­زدند، یا مثلاً شهریاری سیزده به­در نرفته؟ اتفاقاً با شهید علی‌محمدی در همان سیزده­به­در فوتبال بازی می­کنند و چه کری­هایی می­خوانند، بنابراین اگر تحقیق درست انجام بشود حتماً می­توانیم مستند دل‌چسب­تر و واقعی­تری بسازیم و شهید را درست معرفی کنیم.
 
وقتی علیه ایران فیلم می‌سازند یعنی مهم هستیم
در ادامه این جلسه شرکت کننده دیگری از دکتر عباسی در خصوص استراتژی ما برای تولید با موضوع فعالیت‌های هسته‌ای سؤال کرد و گفت: آیا تلاشی می‌شود که آن‌ها مثل حادثه طبس با تولید فیلم‌های سینمایی  از شکست‌های خود یک پیروزی بسازند؟
 
دکتر عباسی در خصوص سؤال این شرکت کننده، ضمن اشاره به عمر 35 ساله جمهوری اسلامی گفت: برای به قدرت رسیدن یک تفکر انقلابی در سطح کشور 35 سال زمان طولانی­ای نیست و ما نباید خودمان را با کشوری مثل آمریکا مقایسه کنیم که تمام دست‌آوردهای بشری و مهاجران فکری کره­ی زمین را به کشور خودش برده است.
 
فریدون عباسی رشد صنعت سینمای یک کشور را با میزان سرمایه‌های انسانی و اجتماعی موجود در آن کشور مرتبط دانست و گفت: در آمریکا مدت‌هاست همه سرمایه­ها از اروپا، آسیا و کشورهای عربی به دست آمده است اما ما تا 35 سال قبل یکی از اقمار آن‌ها بودیم و همین که ظرف 35 سال به صدور اندیشه رسیدیم و دنیای غرب از تفکر ما به وحشت افتاده است و این همه فیلم علیه ما می­سازد نشانگر توانمندی اندیشه ماست.
 
مشکل از بودجه نیست
دکتر عباسی با تأکید بر اینکه برای پیدا کردن راه‌حل نباید همیشه سراغ ساختارهای کلاسیک و بحث‌هایی مثل بودجه برویم گفت: درباره سؤال شما تفکر بسیجی، هم‌دلی، انسجام مدیریت و حاکمیت تفکر علمی خیلی می‌تواند کمک کند. یک‌بار من و شهید شهریاری  با شهید تهرانی مقدم ملاقاتی داشتیم قرار شد ما جواب این اشکالی را که می­گفت در سوخت موشک وجود دارد بدهیم. حتی آن موقع من و شهریاری از جیب­مان 5 میلیون تومان گذاشتیم، چون ایشان می‌گفت کار لشکر خدا و آقا امام زمان (عج) مانده است. اگر بخواهید فیلم بسازید، روی این مقوله کار کنید که وقتی دانش و فناوری در کشور پیشرفت می­کند، متخصصان، علما و دانشمندان چطور هم‌دیگر را پیدا می­کنند، چگونه تهرانی‌مقدم به عقلش می­رسد که از آدم‌هایی مثل شهریاری و عباسی که رشته­شان چیز دیگری است کمک بگیرد.
 
پشتیبان تیم مذاکره کننده هستیم
وی در بخش دیگری از سخنان خود با تأکید بر پشتیبانی از دولت جمهوری اسلامی گفت: فرق نمی­کند رئیس اجرایی­ دولت آقای روحانی یا آقای احمدی نژاد یا کس دیگری باشد، تا موقعی که مقام معظم رهبری از دولت حمایت می­کنند و دولت می­تواند در یک چارچوب درستی عمل کند، ما همه باید تیم مذاکره­کننده را پشتیبانی بکنیم، ولی در عین حال به آن‌ها یادآوری کنیم که از طایفه­گرایی دست بردارند،  از کارهای شتاب‌زده دست بردارند و خرد جمعی را به خدمت بگیرند، کم­کم باید یاد بگیریم کار کارشناسی بکنیم.
 
 
موضوعات راهبردی تشکیلات ندارند
در ادامه بیست و چهارمین نشست فیلم‌سازان جوان سینمای انقلاب شرکت کننده دیگری با اشاره به تصمیم خود برای تولید یک مستند در خصوص مذاکرات جاری هسته‌ای، از دکتر عباسی پرسید چرا دولت یا تیم مذاکره کننده مردم را در جریان اطلاعات مذاکرات قرار نمی‌دهند؟
 
دکتر عباسی در پاسخ گفت: به نظر من اشکال اصلی در این است که معلوم نیست موضوعات راهبردی در کشور با چه تشکیلاتی باید اداره شود، به نظر من شما  اگر درباره این موضوع مستند بسازید مهم‌تر است. اینکه چرا با افتادن یک هواپیما رئیس جمهورمان اعلام موضع می­کند یا قرار می‌شود دیگر هواپیماهای مشابه آن پرواز نکنند، البته موضوع افتادن هواپیما که عزیزان ما از دست رفتند واقعاً تأسف­بار است، ما باید حتماً این تأسف را داشته باشیم. ولی نیاییم یک دفعه صنعت راهبردی هوایی را مخدوش بکنیم و آن را به تعطیلی بکشانیم و تلقین کنیم هر تکنولوژی غیرغربی بد است.
 
عدم انتشار محتوای مذاکرات علت سیاسی دارد
عباسی سپس به محور سؤال شرکت کننده نشست برگشت و گفت: مسئله هسته­ای در همه دنیا با یک دیسیپلین و تشکیلات و ساختار خاصی اداره می­شود و هر شخص یا فارغ­التحصیل دانشگاهی نمی­تواند وارد صنعت هسته­ای شود، ولی ما به دلیل عجله­ و ناپختگی­هایی که در تشکیلات داشتیم همیشه مجبور بودیم برای اینکه  اطلاعاتمان درز نرود و آدم‌ها و مکان‌ها را شناسایی نکنند در خروج اطلاعات محدودیت‌های بیشتری قائل شویم.
 
دکتر عباسی در ادامه اهداف تیم مذاکره کننده فعلی را در منتشر نکردن اطلاعات مذاکرات متفاوت از گذشته ارزیابی کرد و گفت: این که الان اطلاعاتی نمی­دهند بیشتر جنبه سیاسی دارد، چون الان تفکری که در کشور حاکم شده است در دفاع از دیدگاه‌هایش، مرعوب غرب است، و اگر اطلاعات کامل مذاکرات را در اختیار جامعه بگذارند جناح­های سیاسی رقیب می­توانند از این اطلاعات  استفاده کنند.
 
دانشمند هسته‌ای کشور تصریح کرد: اگر سیاست‌مدارهای ما مرعوب غرب باشند و فکر کنند آنها سلاح‌های عجیب و غریبی دارند که می‌تواند ما را یک دفعه نابود کند و اگر تیم مذاکره کننده ایرانی با وادادگی مذاکره کند مطمئناً موفق نخواهند شد، البته خوش‌بختانه رهبری معظم در جریان امور هستند و خط قرمزها را مشخص کردند.
 
دکتر عباسی در انتهای سخنان خود وجود نظارت مجلس، مردم و رسانه ها بر تیم مذاکره کننده هسته‌ای را ضروری خواند و تأکید کرد: اینکه ما فکر کنیم هیچ کسی از خط قرمزهای مشخص شده مقام معظم رهبری عدول نمی­کند، من به این خوش­باوری نیستم و معتقدم حتما باید زور مجلس و رسانه­ها در این موضوع باشد تا یک جناح سیاسی خاص نتواند دستاوردهای تا الان ما را از بین ببرد، شتاب‌زده امتیاز بدهد و دیگر هیچ چیز نگیرد.

«سلطان دریا» با سلاح جدید آمد...

«سلطان دریا» با سلاح جدید آمد

جدیدترین اژدر نیروی دریایی ارتش بر روی بالگردهای SH3D که امروز به ناوگان نداجا ملحق شدند، نصب شده است.

به گزارش فرهنگ نیوز، جدیدترین اژدر نیروی دریایی ارتش برروی بالگردهای SH3D نیروی دریایی که امروز پس از اورهال کامل توسط پنها به ناوگان دریایی ارتش ملحق شدند، نصب شده است.
 
این اژدر در روزهای اخیر در منطقه جاسک تست شده و قابلیت شلیک از زیردریایی، شناورهای سطحی و بالگرد را دارد.
 
بالگرد SH3D ملقب به سلطان دریا بالگردهای ضد زیرسطحی هستند که یک فروند آنها نیز سال گذشته پس از اورهال به نیروی دریایی ارتش پیوست.
 
اورهال این بالگردها شامل تعمیر و بازسازی کامل بدنه، موتورها، ارتقای سامانه های رادیویی، تسلیحاتی و الکتریکی است.

معرفی ستاد عملیات روانی علیه مجلس!

تخریب مجلس برای جذب رای؛

معرفی ستاد عملیات روانی علیه مجلس!

ستاد عمیلت روانی اصلاح طلبان با سوء سابقه تاریخی در دوران دولت اصلاحات، اکنون مجددا فعال شده تا با استفاده از روش های مختلف عملیات روانی، به هر نحو ممکن آراء اکثریت مجلس دهم را از آن جریان خود نماید.

گروه سیاسی فرهنگ نیوز: اکنون چندین ماه است که احزاب اصلاح طلب به فعالیت برای کسب رای در انتخابات دهم مجلس شورای اسلامی می پردازند؛ فعالیتی که در سه ماه اخیر رنگ و بوی سیاسی تر و شدت بیشتری یافته است.

اصلاح طلبان که در دوره دولت هفتم و هشتم سوء سابقه زیادی در انجام عملیات روانی علیه ارکان اصلی نظام اسلامی داشتند، تا جایی که مورد انتقاد رئیس جمهور اصلاحات نیز قرار گرفتند، اکنون مجددا فعال شده اند تا با استفاده از روش های مختلف عملیات روانی، به هر نحو ممکن آراء اکثریت مجلس دهم را از آن خود نمایند.

بنا بر اظهار افراد سرشناس اصلاحات از جمله سید محمد خاتمی و محمدرضا عارف، اکنون جریان اصلاحات تمام توان خود را معطوف به رای آوری در مجلس دهم نموده است و در همین راستا ستاد عملیات روانی این جریان نیز فعال تر شده است؛ تا جایی که یکی از مجلات پرحاشیه منتسب به این جریان را تعطیل نموده است تا با توان بیشتری در روزنامه جدیدشان به عملیات روانی بپردازند.

قطعا مردم فضای تخریبی حاصل عملیات روانی این جریان را در دوره دولت اصلاحات به یاد دارند؛ آنجا که روزی بسیج و دیگر نهادهای ارزشی و اصلی نظام مانند شورای نگهبان را تخریب می کردند و روزی دیگر برای راهپیمایی علیه خدا! تبلیغ می نمودند.

اکنون این دستگاه عملیات روانی با کادری جدیدتر و البته تازه نفس و با استفاده از تکنیک های ارتقاء یافته عملیات روانی به تخریب مجلسی می پردازد که به زعم خودش، مجلسی برخواسته از اکثریت اصولگرا است؛ هرچند این عملیات روانی سابقه مشخصی نیز در دوره دوره نهم و دهم دارد، آنجا که افزایش قیمت 100 تومانی کره و یا افزایش قیمت گوجه فرنگی را در حد یک بحران ملی بزرگ کرده و به اولویت شماره یک کشور تبدیل می نمودند و مردم با این روش ها آشنا هستند.

اما اکنون این دستگاه عملیات روانی که دستور حمایت از دولت یازدهم را سرلوحه کار خود قرار داده و یک روز این دولت را برآمده از اصلاحات و دیگر روز آن را دولت کارگزارانی می نامد، رویکرد انتقاد به دولت را از دستور کار خود خارج نموده است، گویی که اصلا رسانه وظیفه ای در جهت نقد و اصلاح اشتباهات قوه مجریه ندارد.


این دستگاه عریض و طویل عملیات روانی در ماه های اخیر نشان داده است که رویکرد انتقادی - یا در حقیقت تخریبی - خود را معطوف به مجلس شورای اسلامی نموده است. مجلسی که با اکثریت اصولگرا سعی در خدمت به مردم دارد و از نظر مصوبات و فعالیت تقنینی یکی از پرکارترین مجالس تا کنون بوده است، مجلسی که رویکردش تعامل با دولت یازدهم و رسیدگی به خواست مردم است.

ستاد عملیات روانی اصلاح طلبان با زنجیره ای از روزنامه ها و سایت ها، در سه ماه اخیر بیشترین حمله و تخریب را علیه مجلسی انجام داده است که برآمده از آراء مستقیم مردم است و در حقیقت خواست مردم ایران را برنتابیده است. در همین راستا این جریان رسانه ای به هر بهانه ای دست به تخریب مجلس و نمایندگان اصولگرا زده است. یک بار به بهانه تصویب قانون «حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» و ارتباط دادن عجیب آن با حوادث دلخراش اسیدپاشی ، یک بار به بهانه «عدم اعتماد به منتسبان به فتنه» برای قرار گرفتن در جایگاه وزارت علوم و بار دیگر به بهانه «پرسش از وزیر خارجه» درباره آنچه که در مذاکرات هسته ای برسر آن توافق شده است.

در حقیقت آنچه مشخص است این است که رسانه های اصلاح طلب از خواست مردم و پرسش های مردمی دل خوشی ندارند و در این ماه های اخیر بارها سعی نموده اند مجلسی که سوالات مردم را مطرح کرده و از حق مردم دفاع نموده است را به دلیل رسیدگی به این امور مورد حمله و تخریب قرار دهند.

اما لازم است به اصلاح طلبان و دستگاه عمیلات روانی آنان تذکر داد که هرچند این جریان می کوشد تا اذهان مردم را آنچنان که خود می خواهد جهت دهد، اما امروز آگاهی مردم در حدی است که با در کنارهم قرار دادن آراء و نظرات مختلف به خوبی متوجه خواهند شد که این حملات ناجوانمردانه علیه منتخبان ملت، از سر دلسوزی نیست و هدفی جز تخریب رقیب و کسب رای در انتخابات مجلس ندارد.

همچنین باید به جریان اصلاح طلب یادآوری نمود که همین افعال افراطی، تندروی ها و تخریب ها در زمان اوج فعالیت رسانه های اصلاح طلب در دولت اصلاحات نیز نتوانست مانع از رای دادن مردم به دولتی اصولگرا شود و نتوانست آنچنان که فکر می کردند و می خواستند، دولت نهم را نیز ازآن اصلاح طلبان نماید. پس بهتر است ایشان به جای تخریب نمایندگان ملت، به وظیفه اصلی خود که همان آگاهی بخشی صادقانه و نقد مشفقانه است بپردازند و به جای تبدیل شدن به بولتن تبلیغاتی احزاب اصلاح طلب، دغدغه های مردم را درنظر بگیرند و به رفع مشکلات مردم کمک نمایند.