علویون

علویون

علویون فاز 5 اندیشه
علویون

علویون

علویون فاز 5 اندیشه

نکات ولایی بسیار جذاب از آیت الله العظمی بهجت(رضوان الله علیه)

(g,*

بسم الله الرحمن الرحیم

به سخن على (علیه ‏السّلام) عمل نکردیم

آیت الله العظمی بهجت علّت این را که بسیاری از مردم منحرف شده و مثلا به کمونیسم میگروند، در این میدانند که ما به فرمایش امیر المؤمنین علیه السلام عمل نکردیم. مانند دستور به پارسایى و مجاهدت و پاکدامنى و درستى؛ و همچنین برابر بودن پیشوایان با تهیدستان.

آیت الله العظمی بهجت گفتهاند: (1)

«امیرالمؤمنین ـ علیه ‏السّلام ـ فرمود: «أَلا وَ إِنَّ لِکُلِّ مَأْمُومٍ إماما، یَقْتَدِى بِهِ وَ یَسْتَغیى‏ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ، أَلاوَ إِنَّ إِمامَکُمْ قَدِ اکْتَفى مِنْ دُنْیاهُ بِطِمْرَیْهِ، وَ مِنْ طَعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ... فَوَ اللّه‏ِ، ماکَنَزْتُ مِنْ دُنْیاکُمْ تِبْرا، وَلا ادَّخَرْتُ مِنْ غَنائِمِها وَفْرا، وَ لاأَعْدَدْتُ لِبالى ثَوْبى طِمْرا...» (2) [بدان، که هر کس را امامى است که بدو اقتدا مى کند و از نور دانش او فروغ مى گیرد. اینک امام شما از همه دنیایش به پیرهنى و ازارى و از همه طعامهایش به دو قرص نان اکتفا کرده است. البته شما را یاراى آن نیست که چنین کنید، ولى مرا به پارسایى و مجاهدت و پاکدامنى و درستى خویش یارى دهید. به خدا سوگند، از دنیاى شما پاره زرى نیاندوختهام و از همه غنایم آن مالى ذخیره نکردهام. و به جاى این جامه، که اینک کهنه شده است، جامهاى دیگر آماده نساختهام...]

و نیز فرمود: «إِنَّ اللّه‏َ تَعالى فَرَضَ عَلى أَئِمَّةِ العَدْلِ [الْحَقِّ] أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النّاسِ، کَیْلا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقیرِ فَقْرُهُ».(3) خداوند بر پیشوایان حق و عدل فرض کرده است که خود را با تهیدستان برابر نهند تا فقر، آنان را به نگرانی و پریشانی نکشاند.

ولى ما به سخن آن حضرت عمل نکردیم تا این که سبب شد مردم فوج فوج کمونیسم شدند!»

راه علىّ (علیه السّلام) را نرفتیم

مرحوم آیت الله العظمی بهجت بر این باور بودند که هر بلایی که کفار بر سر مسلمانان آوردهاند، ناشی از آن است که ما به سیره امیر المؤمنین عمل نکردهایم و نمونهای از سیره حکومتی آن حضرت را نقل میکنند:

«افراد بشر چه بیمارى دارند که راحت نمىنشینند، و پیوسته بر سر قدرت طلبى و ریاست و مقام با هم مىجنگند؟

ما همین قدر مىفهمیم که مُلک دنیا باقى و پابرجا نمىماند و از بین مىرود.

حضرت امیر المؤمنین (علیه السّلام) در وقت ریاست و حکومت ظاهرى چه پوشاک و خوراکى داشت؟!

حلوایش این بود که خرماى خشک را ریز ریز مى کرد و داخل ماست مى ریخت تا ماست شیرین شود، و آن را با نان خشک (آن هم نان جو) میل مى نمود و مى فرمود: ممکن است این ها را هم کسانى نداشته باشند.

ولى ما این راه را نرفتیم، و کفّار کردند آن چه کردند و بر سرما آوردند، آن چه آوردند.» (4)

 'eì1'de$efìf

حکومت علی علیه السلام به مزاج ما نمیسازد!

آیت الله العظمی بهجت میفرمایند: (5)

«حکومت علی (علیه السلام) به مزاج ما نمیسازد، و نعوذ بالله ما حکومت معاویه را میخواهیم. آن حضرت آرد و خرمای بیتالمال را بالسویه تقسیم میکرد و برای خود و خویشان خود هم به اندازه دیگران برمیداشت. ولی معاویه همه را به یکی از سران و یا یکی از نورچشمیهای خود تقدیم میکرد!»

روایتی از اهل تسنن در منزلت على علیه السّلام

مرحوم آیت الله العظمی بهجت روایتی را که از نظر مضمون شبیه حدیث متواتر «منزلت» است نقل میکنند و معتقدند که اگر این روایت از کتابهای مختلف جمعآوری شود به حد تواتر میرسد. ایشان میفرمایند:

«به دو طریق که در یکى از آنها راوى آن ابوبکر مستقیما از حضرت رسول (صلّى اللّه علیه وآله وسلّم) روایت مىکند، آمده است: «مَنْزِلَةُ عَلِىٍّ مِنِّى، کَمَنْزِلَتِى مِنْ رَبِّى» مقام و منزلت على علیه السّلام نسبت به من، همانند منزلت من نسبت به پروردگارم مى باشد. (6)

از کتب عامّه نیز نقل شده است. خوب است کتابهایى که این حدیث در آنها آمده، جمع آورى شود تا به حدّ تواتر برسد. این حدیث از لحاظ متن از «حدیث منزلت» بالاتر است، هر چند حدیث منزلت از حیث سند از او بالاتر و متواتر است.» (7)

چندین روایت ناب از اهل تسنّن درباره ى خلافت امیرمؤمنان علیه السّلام

آیت الله العظمی بهجت پس از نقل چندین روایت از اهل تسنن که این روایات از نظر اعتبار سندی و دلالتی در حدّ اعلی قرار دارد؛ نقدی را بر منکرین خلافت امیرمؤمنان علیه السّلام که حتی اگر مطلب به گونهای دیگر بیان میشد باز هم برای نپذیرفتن حق، بهانه تراشیهای گوناگونی صورت میگرفت. ایشان میفرمایند: (8)

«عدهاى از روایاتى که عامّه در فضل حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ نقل کردهاند در درجهى اوّل و اعلى قرار دارد، نظیر: «أَنْتَ مِنّى بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى إِلاّ أَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى» (9) از جمله ى استثنا: «إِلاّ أَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى» استفاده مى شود که در مستثنىمِنْه همه چیز مندرج است؛ مگر این که اهل تسنن بگویند: این سخن باز استثنا دارد و آن این است که: «إِلاّ أَنَّ أَبابَکْرٍ أَفْضَلُ مِنْهُ!»! (10) در هر حال، متن حدیث را نقل مى کنند و چه قدر کودکانه به آن جواب مى دهند.

و نیز روایت طیر مشوىّ: «أَللّهُمَّ! آتِنى بِأَحَبِّ خَلْقِکَ إِلَیْکَ یَأْکُلُ مَعِى مِنْ هذَا الطَّیْرِ فَجاءَ عَلِىٌّ.» (11) [پیامبر فرمودند:] خداوندا، محبوبترین اشخاص در نزد خود را حاضر کن تا این پرنده را همراه با من بخورد... ناگاه على ـ علیه السّلام ـ فرا رسید.

و نیز روایت: «أَنَا مَدینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىٌّ بابُها» (12) من شهر علم هستم و على ـ علیه السّلام ـ درِ آن است.

همچنین این روایت که صاحب «صواعق محرقه» آن را از کتب خودشان نقل مىکند و سند آن را هم به ابى بکر مىرساند که حضرت رسول (صلّى اللّه علیه وآله وسلّم) فرمود: «مَنْزِلَةُ عَلِىٍّ مِنِّى مِثْلُ مَنْزِلَتى مِنْ رِبّى.» (13) مقام و منزلت على (علیه السّلام) نسبت به من، همانند منزلت من نسبت به پروردگارم مى باشد.

و نیز این حدیث از پیامبر اکرم ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ در روز غدیر خم: «أَلَسْتُ أَوْلى بِکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ؟ قالُوا: بَلى. قالَ ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ: مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ. أَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ...» (14) آیا من نسبت به جان شما سزاوارتر نیستم؟ عرض کردند: بله. فرمود: هر کس من به او ولایت دارم و مولاى اویم، این على ـ علیه السّلام ـ مولاى او است. خداوندا، هر کس که او را مولاى خود بداند و دوستدارش باشد، دوستش بدار، و هر کس با او دشمنى ورزد دشمنش باش.

همه را نقل مى کنند و دربارهى روایت اخیر «لَوْ أَرادَ الْخِلافَةَ، لَقالَ ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ: عَلِىٌّ خَلیفَتى مِنْ بَعْدى.» (15) مى گویند: اگر مقصود رسول اکرم ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ خلافت بود، قطعا مى فرمود: «على ـ علیه السّلام ـ خلیفه و جانشین من است.»

[در جواب] مى گوییم: اگر این گونه هم مى گفت که على (علیه السّلام) خلیفه و جانشین من است، باز شما مى گفتید: بله خلیفه است منتهى تنها در کمالات؛ زیرا با درایت و اجماع منافات دارد! و یا مى گفتید: ما هم على ـ علیه السّلام ـ را خلیفه مى دانیم، منتهى خلیفه ى چهارم! و اگر پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ مى فرمود: على ـ علیه السّلام ـ خلیفهى بلافصل است، باز مى گفتید: فصل به غیر خلفا مراد است، یعنى بلافصل اجنبى نسبت به خلفا، زیرا نسبت به خلافت شیخین اجماع قائم است!»

حدیثى عجیب در فضیلت امیر مؤمنان على علیه‏ السّلام

آیة الله العظمی بهجت رحمه الله میفرماید: (16)

«در حدیثى، پیغمبراکرم ـ صلّى ‏اللّه ‏علیه ‏وآله ‏و سلّم ـ فرمود:

«یا على، اگر بیم آن را نداشتم که مسلمانان درباره‏ى تو آن کنند که مسیحى‏ها درباره‏ى حضرت عیسى (علیه‏السّلام) نمودند، درباه‏ى تو چیزى مى‏گفتم که به هر کجا گذر کنى از خاک کف پایت تبرک جویند.» (17)

تازه هنوز على ـ علیه‏السّلام ـ را معرفى نکرد.

با این که این همه بیانات در این حدیث و احادیث دیگرى فرموده است. فضایل على ـ علیه‏السّلام ـ گفتنى نیست، حقّ است اما گفتنى نیست! زیرا ما ضعیفُ العقل و الایمان هستیم و ظرفیت نداریم. اگر بیان مى ‏کرد، بسیارى از مردم کافر مى‏شدند و عدّه ‏اى معدود ایمان مى‏آوردند، هم چنان که درباره حضرت عیسى مسیح (علیه‏السّلام) چنین اتفاق افتاد.»

هرگز بت نپرستید

حضرت علی علیه السلام همواره موحد بودهاند و بر خلاف بسیاری از معروفین صدر اسلام، در هیچ دورهای از عمرشان بتپرست نبودهاند. آیت الله العظمی بهجت این نکته را کرامتی برای امیرالمؤمنین علیه‏ السّلام میدانند و همین که آن حضرت بتپرست نبوده موجب شده که بتواند بتشکن گردد.

آیت الله العظمی بهجت میفرماید: (18)

«از کرامات حضرت امیرالمؤمنین ـ علیه‏ السّلام ـ این است که هیچ گاه بت نپرستیده است، لذا اهل تسنّن هم به ایشان کَرَّمَ اللّه‏ُ وَجْهَهُ مى‏گویند.

از این گذشته، امتیاز بت شکستن هم به دست ایشان واقع شده است.

خدا مى‏داند اگر به کسانى که سال‏ها بت پرستى کرده و توسّلات بسیار به بت‏هاى خود داشته‏اند، دستور داده مى‏شد که بت‏ها را بشکنند، چگونه بر آن‏ها سخت بود و چگونه امتناع مى‏کردند!»


پی نوشت ها:

(1) پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی بهجت

(2) نهج البلاغه، نامه ‏ى 45؛ بحارالانوار، ج33، ص473؛ ج40، ص340، ج67، ص320

(3) نهج البلاغه، خطبه‏ ى 209؛ اصول کافى، ج1، ص410؛ وسائل الشیعة، ج5، ص112؛ بحارالانوار، ج41، ص123

(4) در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص313

(5) در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج2، ص269

(6) ر.ک: المسترشد، ص 293؛ مناقب آل ابى طالب، ج2، ص60؛ بحارالانوار، ج38، ص298؛ میزان الاعتدال ذهبى، ج3، ص540؛ الکشف الحثیث، ص229؛ لسان المیزان ابن حجر، ج5، ص161.

(7) حدیث معروف منزلت: اَنْتَ مِنّى بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى؛ تو ـعلى علیه السّلامـ نسبت به من، به منزلهى هارون نسبت به حضرت موسى علیهما السّلام هستى (ر.ک: فضائل الصحابة، ص13 و14؛ صحیح مسلم، ج7، ص120 و 121؛ سنن ترمذى، ج5، ص302، 304 و...)

(8) پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی بهجت

(9) تو نسبت به من مشابه هارون به حضرت موسى (علیهما السّلام) هستى، تنها با این تفاوت که بعد از من پیامبرى نخواهد بود. (صحیح مسلم، ج7، ص120 و121؛ سنن ترمذى، ج5، ص302 ـ 304؛ مستدرک حاکم، ج2، ص337؛ ج3، ص 109 و...)

(10) یعنی: جز این که ابوبکر از او افضل است!

(11) مستدرک حاکم، ج3، ص130 و 132؛ مجمع الزوائد هیثمى، ج 9، ص125 و 126؛ کنزالعمّال، ج13، ص166 و 519 و...

(12) مستدرک حاکم، ج3، ص126 و127؛ الفایق زمخشرى، ج2، ص16؛ المعجم الکبیر، ج11، ص55؛ الجامع الصغیر، ج1، ص415 و...

(13) ر.ک: المسترشد، ص 293؛ مناقب آل ابى طالب، ج2، ص60؛ بحارالانوار، ج38، ص298؛ میزان الاعتدال ذهبى، ج3، ص540؛ الکشف الحثیث، ص229؛ لسان المیزان ابن حجر، ج 5، ص 161

(14) ر.ک: خصائص نسائى، ص101؛ المعجم الکبیر طبرانى، ج5، ص195، 212 و...

(15) اتفاقا همین معنا را نیز که على علیه السّلام جانشین بعد از من است، در کتاب هاى اهل تسنّن از رسول اکرم صلّى اللّه علیه وآله وسلّم نقل شده است: «لایَنْبَغى أَنْ أَذْهَبَ إِلاّ وَ أَنْتَ خَلِیفَتى... أَنْتَ وَلِیّى فِى کُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدى»؛ روا نیست که من از دنیا بروم و توجانشین من نباشى... تو سرپرست برگزیده ى من بر هر مؤمن بعد از من هستى. (ر.ک: مسند احمد، ج1، ص331؛ مستدرک حاکم، ج3، ص134؛ مجمع الزوائد، ج9، ص120؛ السنن الکبرى، ج5، ص 113 و...)

(16) در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص75

(17) کافى، ج 8، ص 57، روایت 18.

اصل روایت به این صورت است: « لَوْلا أَنْ تَقُولَ فیکَ طَوائِفُ مِنْ أُمَّتى ما قالَتِ النَّصارى فى عیسَى بْنِ مَرْیَمَ، لَقُلْتُ فیکَ قَوْلاً لاتَمُرُّ بِمَلَأٍ مِنَ النّاسِ إِلاّ أَخَذُوا التُّرابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَیْکَ یَلْتَمِسوُنَ بِذلِکَ الْبَرَکَةَ. »؛ (اگر بیم آن رانداشتم که گروه‏هاى از امّت من درباره‏ى تو، آن چه را که مسیحیان درباره‏ى حضرت عیسى بن مریم گفتند، بگویند، سخنى درباره‏ى تو مى‏گفتم که بهگروهى ازمدرم نگذرى، مگر این که خاک زیر قدم‏هاى تو را به عنوان تبرّک بردارند.)

براى اطلاع از منابع این روایت در مدارک اهل سنّت، ر.ک: مجمع الزّوائد هیثمى، ج 9، ص 131؛ المعجم الکبیر طبرانى، ج 1، ص 320؛ شرح نهج البللاغه ابن ابى الحدید، ج 18، ص 282؛ شواهد التنزیل حاکم حسکانى، ج 2، ص 233؛ مناقب خوارزمى، ص 129؛ ینابیع المودّة قندوزى، ج 1، ص 200، 389، 391 و 393.

نیز براى اطلاع از منابع بیشتر از مدارک شیعه، ر.ک: خصال، ص 557؛ امالى شیخ صدوق ـ رحمه‏اللّه‏ ـ ص 156، 709؛ روضة الواعظین، ص 112؛ خاتمة المستدرک میرزاى نورى، ج 4، ص 330؛ کتاب سلیم بن قیس، ص 412؛ الغارات، ج 1، ص 62 و 64؛ مناقب امیر المؤمنین ـ علیه‏السّلام ـ محمّد بن سلیمان کوفى، ج 1، ص 249، 459 و 494؛ ج 2، ص 615؛ المسترشد، 634؛ شرح الاخبار قاضى نعمان مغربى، ج 2، ص 411؛ الارشاد، ج 1، ص 117 و 165؛ اختصاص، ص 150.

(18) در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج2، ص11



سال روز ورود آزادگان به میهن اسلامی گرامی باد

افسران - گرامی داشت ورود آزادگان


«اگر روزی اسراء برگشتند و من نبودم، سلام مرا به آنها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود» امام خمینی(ره)
روز 26 مرداد 1369 ، میهن اسلامی شاهد حضور عزیزانی بود که پس از سال‌ها اسارت در زندان‌های مخوف رژیم بعثی صدام، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود می‌گذاشتند. این روز یکی از خاطره‌انگیز‌ترین روزهای تاریخ انقلاب اسلامی است که شاهد حضور و آزادی مردانی بود که در راه عهد و پیمانی که با خدا بسته بودند، مجاهدت و استقامت ورزیدند و آنها توانستند در سال‌های زجر و شکنجه، با وجود درد و بیماری جسمی، روح و روان خود را حفظ کنند و تقوا و مردانگی خود را مضاعف نمایند تا در بازگشت به ایران اسلامی در صحنه‌های مختلف اجتماعی، سرمشق و نمونه‌ای برای صلابت و استقامت مردان و زنان ایران اسلامی باشند.

در بیانیه معاونت بین الملل بسیج مطرح شد:

 

 

بسم الله القاسم الجبارین

من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم

« ما درباره وقایع مصر نگران هستیم. گمانه‌زنی ها درباره وقوع جنگ داخلی در مصر هر روز افزایش می‌یابد. این فاجعه‌ای خواهد بود که عواقب شومی در پی خواهد داشت.»

"مقام معظم رهبری خطبه های نماز عید فطر"18/5/1392

بار دیگر از بخاک و خون غلطیدن مسلمانان در گوشه ای دیگر از جهان با خبر شدیم . مصر این پاره عزیز تن اسلام و این جگرگوشه مسلمانان ، این روزها در تب و تاب و جوش و خروش است . سخن از حمایت و طرفداری از مرسی و حزب متبوعش اخوان المسلمین نیست که آنان اشتباهات زیادی دارند، بلکه سخن از اعتبار رای و خواست مردم و صد البته مهمتر از آن ارزش خون یک مسلمان بلکه یک انسان آزاده است . چه آنکه امروز سهل ترین امر در نظر زورگویان ریختن خون یک انسان است.

مصر امروز در آستانه یک جنگ داخلی است و این یعنی ریخته شدن خون یک مسلمان توسط مسلمانی دیگر و هرج و مرج، آشوب و ریشه دواندن کینه میان مسلمانان که تمام اینها اصلی ترین خواسته صهیونیست جهانی است.

آنچه بیش از همه تحیر جهانیان را برانگیخته این است که دنیای غرب علی رغم ادعای حمایت خود از حقوق بشر، نه تنها در قبال کشتار عظیم در مصر سکوتی مرگبار اتخاذ کرده بلکه از موضع گیری آشکار به نفع یکی از طرفین خودداری می کند و با خوشحالی مترقب این فرصت است که اگر سرنوشت مصر به ویرانی و تباهی برود ، کل جریان بیداری اسلامی شکست خواهد خورد و آنان شاهد مثالی خواهند داشت که اسلام گرایان توان اداره این دنیا را ندارند و تنها به سکولارها می توان اعتماد کرد .

همچنین باید گفت آنچه نتیجه جنگ و کشتار داخلی در مصر خواهد بود، فراهم شدن زمینه دخالت مستقیم غرب و ابرقدرتها به بهانه کمک به مردم مصر اما در اصل با هدف افزایش ویرانی در این کشور و به دست آوردن بهانه ای برای چپاول منابع عظیم این مصر با شکوه است.

این نقشه ایست که آنان برای سرنوشت دنیای اسلام کشیده اند و جنگ داخلی همان لبه پرتگاهی است که مصر در آستانه سقوط در آن است .

آنچه نگرانی های دنیای اسلام را دوچندان می کند این است که در سایه درگیر شدن کشورهای اسلامی به مسائل داخلی و بهت و حیرت جهانیان از کشتار عظیم مردم مصر، غرب، مخصوصا امریکا و رژیم اشغالگر قدس فرصت را مغتنم شمرده تا مذاکرات سازش میان تشکیلات خودگران و رژیم صهیونیستی را پیش برد و داغی تازه بر سینه مقاومت اسلامی و تمام آزادگان جهان حک کنند.

دیگر از نهادهایی مانند اتحادیه عرب انتظاری نیست چه آنان سالهاست که به خود فروختگی و حمایت از دیکتاتورهای منطقه شهره اند . از سازمان ملل هم توقعی نیست که آنان هم در سیطره منافع چند دولت قدرتمند غربی اسیرند .

اکنون همه نگاهها به سازمان کنفرانس اسلامی است که با تکیه بر تنها عامل وحدت بخش مسلمانان یعنی اسلام عزیز به میانجی گری در مصر بخون غلطیده بپردازند و آن را به سمت مسیر عزت و کرامت و آرامش برگردانند که همان مسیری است که مردم مصر از انقلاب کردن بدنبال آن بودند .

و این وحدت است که نجاتبخش مسلمانان جهان می باشد که قرآن عزیز می فرماید:

وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ

معاونت بین الملل سازمان بسیج