علویون

علویون

علویون فاز 5 اندیشه
علویون

علویون

علویون فاز 5 اندیشه

فتنه گری از صدر اسلام تا امروز / فتنه گران تا کی در حصر می مانند؟

سید عبدالرسول علم الهدی؛

فتنه گری از صدر اسلام تا امروز / فتنه گران تا کی در حصر می مانند؟

به نظر می رسد بصیرت عمومی تکلیف آینده حصر، محکومیت و یا حتی آزادی این دو فرد را مشخص می کند چنانکه بصیرت عمومی جامعه بعد از پیامبر(ص) سبب انحراف خلافت از ولایت و خانه نشینی امیرالمومنین(ع) و شهادت حضرت زهرا(س) شد.

به گزارش گروه سیاسی-فرهنگ نیوز؛ بعد از انتخابات سال88، دو کاندیدای ریاست جمهوری که یکی از آنها قبل از سرشماری آرا، خود را پیروز انتخابات معرفی کرد، مردم و خصوصا طرفداران خود را به تظاهرات و آشوب دعوت کردند و خود نیز در این آشوب ها حضور داشتند. آشوب ها و نا امنی ها به برهم زدن تظاهرات انقلاب اسلامی در روز قدس و 13آبان و 16آذر ختم نشد تا در روز عاشورای88 توهین برخی از هوادارن به عزاداری امام حسین علیه السلام و شعار علیه جمهوری اسلامی و ولایت فقیه چهره اصلی ایشان را معلوم کرد. اما متأسفانه هر دو کاندیدا توهین کنندگان را افراد خداجو معرفی کردند!

در حالی که ملت ایران خواسته اصلی خود را در تظاهرات 9دی و 22بهمن 88 اعلام کرده بودند اما فتنه گری ها به سال 88 ختم نشد تا در یک حرکت کاملا زاویه دار از انقلاب اسلامی ایران، هر دو کاندیدا روز تظاهرات انقلاب اسلامی را در سال 89، 25بهمن اعلام کردند و از هواداران خود خواستند که در این روز تجمع داشته باشند. این حادثه که باعث رنجش مردم و مسئولین شده و بسیاری از هواداران این دو فرد را متعجب کرده بود سبب شکل گیری آغاز حصر هر دو فرد در خانه شان شد. 

با گذشت بیش از 3سال از حصر آنها، در حالیکه بسیاری از نزدیکان و طرفداران ایشان در آن زمان هم اکنون در پست های کلیدی حکومت قرار دارند، جای این سوال در ذهن ها پررنگ تر می شود که این حصر تا چه زمانی قرار است ادامه داشته باشد؟ آیا در برابر سرسختی آن دو فرد بر ادعای تقلب در انتخابات88، در حالیکه بسیاری از نزدیکان شان[1] این ادعا را مضحک دانسته و رد کرده اند، حکومت هم باید سرسختی نشان دهد؟ چرا این دو فرد به عنوان مجرمان اصلی آشوب های خیابانی سال 88 محاکمه نمی شوند؟ و بسیاری از سوالاتی که ذهن مردم را می تواند به خود مشغول کند.

چرا حصر ادامه پیدا کرده و تا چه وقت ادامه می یابد؟

نگاهی گذرا به برخورد پیامبر و امیرالمومنین علیهما السلام با فتنه گران داخل جامعه و حکومت خود و در نظر گرفتن شرایط بصیرت و عبرت گیری جامعه امروز ایران اسلامی می تواند راهگشای ذهن ها در پاسخ به سوال اصلی چرا حصر ادامه پیدا کرده و تا چه وقت ادامه می یابد، باشد.

فتنه گر در داخل جامعه اسلامی است و می تواند محرک افکار عمومی علیه حکومت و رهبری جامعه باشد. فتنه گر با در هم آمیختن حرف های حق و باطل به مظلوم نمایی و تحریک احساسات می پردازد و سعی بر آشوب دارد. اساسا فضای آشوب و غلیان احساسات موجب جلوگیری تعقل جمعی در فهم ادعای او شده و دسته ای از مردم با او همراه می شوند.

یکی از فتنه گران جامعه مدینه النبی(ص)، عبدالله بن ابی بود که همواره موجبات آزار پیامبر را فراهم می‌کرد. گاه تصمیم به اخراج پیامبر از مدینه می‌گرفت، گاه نقشه قتل او را می‌کشید و گاه در برابر دستوراتش ایستادگی می‌کرد. سوره منافقون و آیات بسیار دیگری که در مذمت منافقان نازل شده اشاره به رفتار و کردار او دارد. فرزندش، حباب، از پیامبر اجازه خواست تا اگر چاره‌ای جز کشتن او نیست خودش سر پدرش را نزد پیامبر بیاورد؛ ولی پیامبر نپذیرفت و از او خواست که همچنان با او نیکی و خوش‌رفتاری کند. بنابراین پیامبر توسط فرزندش او را در کنترل قرار داد. پس از مرگ وی، رسول خدا به درخواست حباب، پیراهن خود را به او داد تا بر عبدالله بپوشاند و بر پیکر وی نماز خواند؛ ولی به جای دعا، وی را نفرین کرد و آتش جهنم را برای او طلب نمود.(2)

پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) در مواجهه با دشمنانی که به کمتر از ساقط کردن حکومت و کشتار مسلمانان راضی نبودند، از اصل عدالت و انصاف عدول نمی‌کرد و پس از نقض پیمان از سوی مشرکان و فتح با عزت مکه به دست مسلمانان، همه آنها به جز تعداد محدودی مورد عفو و بخشش پیامبر قرار گرفتند. ایشان پس از ورود به مکه فرمود: امروز آنچه را که برادرم یوسف گفت من هم می‌گویم: «لا تثریب علیکم الیوم، یغفر الله لکم و هو ارحم الراحمین. اذهبوا فانتم الطلقا».(3)

اما پیامبر (صلی الله علیه وآله) دستور قتل چند نفر را صادر کرد و فرمود که آنها را هر کجا یافتند اگر چه بپرده کعبه خود را آویخته باشند ایشان را به قتل برسانند. 
یکی از آن چند نفر، عبدالله بن سعد نام داشت که قبلا مسلمان شده بود و جزء نویسندگان وحى به حساب می رفت، ولى پس از چندى مرتد شد و به حال شرک برگشت و به نزد قریش رفت‏. او در مکه به سخن پراکنی علیه پیامبر و استهزاء رسول الله و قرآن می‌پرداخت. در الدر المنثور در ذیل این آیه «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏(4) از مستدرک حاکم از شرحبیل بن سعد روایت کرده که گفت: این آیه در باره عبد اللَّه بن ابى سرح نازل شده، و این عبد اللَّه بعد از آنکه رسول خدا (ص) در سال فتح وارد مکه شد به عثمان برادر رضاعیش پناهنده شد، و عثمان او را در منزل خود پنهان کرد. (5)

در جریان جنگ تبوک ابوعامر به بهانه های مختلف توطئه کرده و عده ای از مسلمانان را در مسجدی نگه داشت که قرآن کریم نام آن را مسجد ضرار(6) گذاشت.  وی که از عابدان مسیحى بود در قبیله خزرج نفوذ داشت. با هجرت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و گسترش و نفوذ اسلام، او به مخالفت با پیامبر پرداخت و نقش منافقانه در جنگ احد داشت. سرانجام به مکّه گریخت و از آنجا به روم رفت و از پادشاه روم براى براندازى اسلام کمک خواست. هنگام دعوت پیامبر براى نماز در مسجد ضرار، سه مسأله را مطرح کردند: عشق به نماز جماعت، عشق به ناتوانان و عشق به رهبر و نماز او که هر سه منافقانه بود.

منافقان همواره با فتنه گری و ایجاد عدم آرامش در بستر جامعه اسلامی زندگی می کنند. در برابر موسى، سامرى توطئه می ‏کند، در برابر مسجد نبوى، مسجد اموى می ‏سازند و در برابر على علیه السلام، قرآن بر نیزه می ‏کنند. همان گونه که گوساله سامرى را سوزاندند، مسجد منافقان را نیز می ‏سوزانند تا درسى براى تاریخ در مقابله با فتنه گری باشد.(تفسیر نور، ج5 ص143)

اگر پیامبر اکرم بعد از فتح مکه، همه کفار حتی قاتل عموی خویش را بخشید، به خاطر اتمام حجت بود که همه کفار حاضر در مکه به اسلام گرویدند و دیگر جای انتقام گیری شخصی مطرح نبود. اما برخورد پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) با فتنه گران داخل امت اسلامی روشن است.

بازنگری سیره پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله) به خوبی بیانگر این حقیقت است که بنیان حکومت ایشان عدالت، عطوفت و قاطعیت در مقابل دشمنان استوار ساخته است. ایشان به دنبال رستگاری جامعه انسانی در سایه توحید و قوانین الهی بود و در این راه از هیچ کوششی فروگزار نمی‌کرد.

* امام علی(ع) حدود 5 سال با فتنه گران داخلی جنگید

امیرالمومنین علیه السلام، در حدود 5سال حکومت خود فقط با فتنه گران داخلی جامعه اسلامی جنگید. دسته اول، کسانی که ملازم پیامبر بودند و از بیعت با علی علیه السلام خارج شدند. دسته دوم، اموی هایی که هیچگاه با حکومت امیرالمومنین بیعت نکرده و در جامعه به ایجاد ناامنی می پرداختند. دسته سوم، کسانی که به بهانه عدالت در برابر امیرالمومنین شمشیر کشیدند.

هر سه گروه به دعوت مردم علیه امیرالمومنین پرداخته و فتنه گری می کردند. این در حالی بود که امثال عمار یاسر و ذوالشهادتین به تبیین گری افکار عمومی برای فهم حق و باطل می پرداختند تا جایی که این بازوهای ارتباطی از دست رفت و علی علیه السلام تنها شد.(نهج البلاغه، خطبه182) که این تنهایی به شهادت حضرت منتهی شد.

فتنه دیگری که قابل عبرت گیری در امروز جامعه اسلامی ایران دارد، فتنه خلافت بعد از پیامبر اکرم است. در حالی که برای همه مردم مشخص بود که علی علیه السلام جانشین و خلیفه پیامبر بود که در روز غدیر به همه مسلمین معرفی شده بود، عده ای توانستند با بی اهمیت جلوه دادن جایگاه خلافت و آشوب به پا کردن، علی علیه السلام را در برابر خواست عمومی مسلمین قرار داده و دیگری را خلیفه کنند. در این فتنه، از آنجایی که مردم حساسیت حکومت علی علیه السلام را نیافتند، اساسا حق به جایگاه خود ننشست که اجرای حکم کند. عده کمی به صورت مستقیم در جلوی خلافت امیرالمومنین بعد از پیامبر ایستادند، اما موفق شدند و این موفقیت در بستر بصیرت عمومی و بی تفاوتی های مردم رخ داد.

در جریان انقلاب اسلامی، مردم ایران ضرورت رهبری روحانیت به عنوان جانشین عام امام معصوم را یافتند تا جامعه اسلامی شکل گیرد. در جریان حکومت اسلامی، بسیاری از گروه ها و افراد که به دنبال انقلاب بودند اما حکومت اسلامی را نمی خواستند یا ضرورت آنرا درک نمی کردند، همچون: توده ای ها، مجاهدین خلق، نهضت آزادی و انجمن حجتیه و بسیاری از علما و دانشمندان از جریان انقلاب اسلامی ایران جدا شده و حتی علیه آن اقدام کردند. امام خمینی رحمه الله علیه در برابر همه این توطئه ها به صورت سخت ایستادند و البته جریان پشتیبان آن که همان جریان استعمار و استکبار جهانی به سردمداری آمریکا و صهیونیسم  بود را به طور کامل رد کردند.

اما در سال 88 اعتراضی شد، ادعایی شد و در عقب آن تمام صهیونیسم و آمریکا و غرب به طرفداری مدعیان پرداختند. رهبران اصلی آشوب ادعای تقلب، نه تنها به رد حمایت صهیونیست ها و بیگانگان نپرداختند، بلکه اصل ظلم را متوجه تمام حاکمیت حاضر جمهوری اسلامی ایران معرفی کردند. با این جهت گیری دو رهبر فتنه گر، به هیچ وجه نباید تعجب کرد که شعارهایی همچون «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی»، «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»، «مرگ بر اصل ...» مورد حمایت قرار گرفته و مدام بازتولید شود.

اکنون که بیش از 3سال از حصر آن دو گذشته، جای این سوال پررنگ شده که آیا مردم جرم اصلی این دو نفر را فهمیده اند؟ آیا مردم پذیرای محکومیت این دو نفر به عنوان مجرمان اصلی آشوب ها و قتل های سال 88 هستند؟ به نظر می رسد بصیرت عمومی تکلیف آینده حصر یا محکومیت و یا حتی آزادی این دو فرد را مشخص می کند چنانکه بصیرت عمومی جامعه بعد از پیامبر سبب انحراف خلافت از ولایت و خانه نشینی امیرالمومنین و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها شد.

عنوان می شود که در سال 88 دعوایی میان کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری رخ داد، آشوب هایی به پا شد و هزینه هایی تحمیل شد. هر چه که بود گذشت و الان، هم مدعیان تقلب به خواسته خود در این دولت رسیده اند و هم کاندیدای پیروز دوره اش تمام شده، لذا می توان گذشته را فراموش کرد و همه در آرامش زندگی کنیم. (7)

این در حالی است که به روشنی تداوم ادعاهای دروغین گذشته حامیان آن دو فتنه گر را می توان در بسیاری از ادعاهای امروز نظام استکباری اعم از حمایت ایران از جریان حزب الله و مقاومت در منطقه، ضایع کردن حق اقوام و اقلیت ها، عدم وجود آزادی بیان، عدم توجه به حقوق بشر، ضایع شدن حق زنان، عدم وجود دسترسی آزاد به اطلاعات، و بالاخره تبدیل نظام حاکمیتی ایران به سکولاریسم فراگیر را دنبال کرد.

گذشته از آن چگونه می توان به راحتی از 8ماه فتنه انگیزی و متهم کردن نظام جمهوری اسلامی به بسیاری از جرم های وحشت آور را فراموش کرد! هرچند سندی ارائه نشد، اما طرح این جرم ها دلهای بسیاری از مردم را لرزاند و نگران کرد. چگونه می توان حمایت آمریکا و صهیونیسم را نه تنها در مدت این 8ماه بلکه تا همین امروز فراموش کرد، به طوری که کاخ سفید برای آزادی هر دو آنها بیانیه صادر می کند!(8) چگونه می توان از حمایت های آن دو از کسانی که شعارهای ضد انقلاب اسلامی سر میدادند چشم پوشید و دعوا را صرفا سر قدرت دانست!؟

به نظر می رسد، این حصر تا زمانی که مردم خواستار محاکمه هر دو نفر شوند ادامه می یابد. تا زمانی که مردم به طور کلی از نظام استکباری و آمریکا ناامید شوند و دشمنی با دشمنان نظام اسلامی به عنوان معیار پررنگی در انتخاب ها قرار گیرد، ادامه می یابد. تا زمانی که هیچ فتنه گری نتواند از احساسات مردم در برابر نظام اسلامی استفاده کند؛ تا زمانی که حتی فکر آتش زدن درب خانه ولی خدا به ذهن ها خطور نکند و تا زمان پدیدار شدن بصیرت عمومی .

 

پی نوشت:

1- سید محمد خاتمی در بهمن سال91، وجود تقلب در سیستم انتخابات ایران را اساسا مضحک دانست. علی ربیعی، آخوندی و زنگنه از وزرای کابینه دولت حاضر در نطق دفاع از خود در مجلس شورای اسلامی وجود تقلب را در انتخابات 88 رد کردند.

2- عبدالله بن ابی  - دانشنامه رشد

3- یوسف: 92؛ سیره ابن هشام، ج 4، ص 43 ـ 42، طبقات، ج 2، ص 135، 150.

4- انعام: 93.

5- الدر المنثور ج 3، ص 3.

6-  وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَکُفْرًا وَتَفْرِیقًا بَینَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَیحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ یشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ«التوبة/107»

(گروهی دیگر از آنها) کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان (به مسلمانان)، و (تقویت) کفر، و تفرقه‌افکنی میان مؤمنان، و کمینگاه برای کسی که از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود؛ آنها سوگند یاد می‌کنند که: «جز نیکی (و خدمت)، نظری نداشته‌ایم!» اما خداوند گواهی می‌دهد که آنها دروغگو هستند!

7- از فتح مکه تا ماجرای معروف به "فتنه 88"  :   http://www.asriran.com/fa/news/325832

8- بیانیه‌ای به نفع مجریان سیاست‌های کاخ سفید  :  http://www.yjc.ir/fa/news/4745458

پرونده / بی اعتنایی به دستورات امام(ره) و رهبری توسط موسوی...


بسم الله

010

افشای اطلاعات دهه 60 / بی اعتنایی به دستورات امام(ره) و رهبری توسط موسوی

ریشه مخالفت های میر حسین موسوی  با فرامین و دستورات امام خمینی (ره) و رئیس جمهور وقت ( آیت اله خامنه ای ) را باید در همان اوایل انقلاب جستجو کرد.

حیدر رحیم پور ازغدی در مصاحبه ای می گوید: زمان بنی صدر ، از ریاست جمهوری یک نامه بیست سی صفحه ای علیه ولی فقیه نوشته بودند که من جوابش را تحت عنوان « بحران کشنده » دادم.آن را بردم به روزنامه جمهوری اسلامی دادم به میر حسین موسوی آن را چاپ نکرد.مقاله را دادم به کیهان و در کیهان چاپ شد… یک روز هم موسوی آمده بود به مشهد و درباره ولی فقیه سخنرانی کرد.عین عبارت موسوی این بود که گفت « ما شاه را برداشتیم که باز با دست خودمان شاه بتراشیم؟ » منظورش ولی فقیه بود(ویژه نامه روزنامه ایران به مناسبت 9 دی- دی ماه 1389 .ص 39 )

شهید حسن آیت نیز در مورد موسوی و همسرش گفته بود : افکار موسوی در خط ولایت نیست و هوادار مصدق و جزو حلقه حبیب الله پیمان است و در چنین مواردی خودش و همسرش مقابل مجلس خبرگان قانون اساسی می ایستند.بنابراین ،این دو نفر به احتمال قوی در مسیری خواهند رفت که در آینده اگر خودشان را اصلاح نکنند،جلوی نظام هم می ایستند.(همه دشمنان حسن آیت.پیشین،ص 43)

یکی از مسائلی که امام خمینی (ره) بارها در دوران نخست وزیری میر حسین موسوی به او تذکر داد اما او هیچگاه به تذکرات امام توجهی نکرد،مشارکت دادن مردم در امور اقتصادی اعم از تولید و تجارت و خدمات بود.آیت الله مهدوی کنی در این زمینه می گوید: دولت آقای میر حسین موسوی …دولت سالاری را در امور اقتصادی عملا ترجیح می داد و این سیاست تنها به خاطر جنگ نبود،بلکه اصلا سبک تفکر ایشان این طور بود… برداشت ما این بود که آقای موسوی می خواهد کلا دولت در تمام امور اقتصادی حضور داشته باشد و ما این را قبول نداشتیم.(خاطرات آیت الله مهدوی کنی –پیشین ،ص 323)

امام خمینی (ره) در بخشی از پیام 22 بهمن 1363 می فرمایند: دولت چنانچه کرارا تذکر داده ام ،بی شرکت ملت و توسعه بخش های خصوصی جوشیده از طبقات محروم مردم و همکاری با طبقات مختلف مردم،با شکست مواجه خواهد شد.کشاندن امور به سوی مالکیت دولت و کنار گذاشتن ملت،بیماری مهلکی است که باید از آن احتراز شود(صحیفه امام،ج 19 –ص 158)

همان گونه که امام خمینی (ره) در سال 63 می فرمایند،کرارا در این باره به دولت موسوی تذکر داده اند اما ظاهرا میر حسین موسوی گوش شنوایی برای شنیدن تذکرات امام نداشته است.یکی از کسانی که علی رغم سرپیچی های موسوی ،همچنان از وی حمایت می کرد،آقای هاشمی بود.ایشان در یادداشت مورخ 31 اردیبهشت 1365 خود می نویسید: آقای اسد الله بادامچیان (نماینده تهران) به دفترم آمد… پیشنهاد تغییر دولت و آوردن دولت جدیدی که طرفدار واگذاری کارها به مردم باشد ،برای حل مشکلات اقتصادی را داد که گفتم عملی نیست.(اوج دفاع-پیشین،ص102)

امام خمینی (ره) باز هم در تاریخ 19 خرداد 1365 می فرماید: مردم را در همه امور شرکت بدهیم.دولت به تنهایی نمی تواند که این بار بزرگی که الان به دوش این ملت است ،بردارد.همان طوری که ملاحظه می کنید اگر چنانچه این شور و شعف ملت و جوان های عزیز نبود،هیچ دولتی نمی توانست مقابله کند با این قدرت هایی که همه قدرتشان را پهلوی هم گذاشتند و به ما حمله کردند.بدون این که این ملت همراهی کند ما نمی توانستیم کاری کنیم… شرکت بدهند مردم را در همه امور …. با شرکت اینها شما می توانید اداره کنید این کشور را.مردم را در امور شرکت بدهید ،در تجارت شرکت بدهید،در همه امور شرکت بدهید.(صحیفه امام،ج 20،ص56 )

این تذکرات پی در پی امام حاکی از آن است که موسوی اعتنایی به رهنمود های امام خمینی نداشته است.

حجت السلام دری نجف آبادی ( رئیس سابق کمیسیون برنامه و بودجه مجلس ) در مصاحبه ای می گوید: در مجلس اول،برنامه خاصی از سوی دولت مهندس موسوی به مجلس ارائه شد… در این برنامه سیاست های مناسبی برای این که مردم و بخش خصوصی در اداره اقتصاد حضور داشته باشند،پیش بینی نشده بود.در این برنامه همچنین مسائل فرهنگی و امور دفاعی و امنیتی هم توجه خاصی نشده بود… ما برنامه پیشنهادی دولت را به دلیل این که مبتنی بر مشارکت بخش خصوصی نبود،رد کردیم اما در برنامه پیشنهادی ما مشارکت خصوصی به صورت جدی پیش بینی شده بود( هفته نامه شهروند امروز،21 مهر 1387،ص 11)

مهندس مرتضی نبوی در مصاحبه ای در سال 74 می گوید : اقلا من سه سند از زمان دولت آقای موسوی به خاطر دارم که حضرت امام از آقای موسوی گله کردند که من بارها گفته ام مشارکت مردم ولی در عمل اتفاقی نیفتاده است.(پیشین،ص17)

08

 آقای هاشمی نیز در یادداشت 22 فروردین 1363 می نویسد: گروهی از اعضای صنف برنج فروشان امدند و دل پری از دولت و بسیج اقتصادی – به خاطر طرح برنج- داشتند.گفتم طرح برنج ،موفق نبوده است و باید لغو شود.عصر وزیر بازرگانی ( حسن عابدی جعفری ) و معاونانش آمدند و توضیحاتی درباره کارشان دادند.دولتی شدن بخشی از بازرگانی کشور ،مشکلات زیادی دارد  و وجود نیرو های کم تجربه ،کار ررا مشکل تر کرده است.(به سوی سرنوشت،پیشین،ص 64)

05

اما موسوی بی اعتنا به دستورات امام و برنامه های مجلس ،راه خود را می رفت.وی عنان اختیار دولت خود را در دست بهزاد نبوی قرار داده بود که به قول بیژن جزنی،جزو مارکسیست های آمریکایی بود.آنان برنامه شان این بود که با یک طرح ریزی دقیق ،سال به سال امکانات کشور را به هدر داده و از قدرت اقتصادی مملکت بکاهد تا کشور توان ادامه جنگ را از دست بدهد و به آتش بس تحمیلی تن در دهد.در راستای اجرای این سناریو ،هر کس را که مانع خودشان می دیدند،از سر راه بر می داشتند.علی محمد بشارتی (وزیر اسبق کشور)  طی سخنانی در این باره می گوید: وقتی موسوی نخست وزیر شد،همه حزب اللهی ها را که ایمان راستینی به انقلاب داشتند،بیرون کرد.آقای عسگر اولادی (وزیر بازرگانی)،آقای ناطق نوری(وزیر کشور)،آقای علی اکبر پرورش (وزیر آموزش و پرورش) و آقای توکلی (وزیر کار) همه را اخراج کرد.دکتر علی اکبر ولایتی (وزیر امور خارجه) را هم می خواست عوض کند که امام خمینی نگذاشتند.(دستور ترور شهید آیت را بنی صدر به منافقان داد.پیشین،ص67 )

یکی دیگر از نمونه های این شیوه برخورد را دکتر حسن غفوری فرد بیان می کند.ایشان می گویند: در زمان وزارت نیرو در دولت مهندس موسوی ،یک دفعه به آقای مهندس موسوی نامه نوشتم و گفتم سازمان برنامه ( مسعود روغنی زنجانی ) می خواهد به من لطمه بزند ،ولی عملا به وزارت نیرو ضربه می زند.حالا که بودجه وزارت را نمی دهند ،من کنار می روم.کسی را به جای من بیاورید که با او خصومت و دشمنی نداشته باشند.بعد از من،دکتر بانکی ( از نزدیکان بهزاد نبوی ) به این سمت منصوب شدند.یادم است دو سه روز بعد از ان که از وزارت نیرو رفتم،دکتر بانکی به منزل ما زنگ زدند و گفتند : آن 200 میلیون تومانی که چند وقت بود می خواستی بگیری و به تو نمی دادند،به من دادند.و آن 50 میلیون دلاری را هم که به تو ندادند ،به من دادند! …. 200 میلیون تومان پول در آن زمان ،نصف یا حداقل بخش بزرگی از بودجه وزارتخانه  بود.در هر حال ،در آن چهار سالی که من در وزارت نیرو بودم و بعضی شب ها مجبور می شدم همانجا بخوابم ، این پول را به من ندادند.(خاطرات دکتر غفوری فرد-مرکز اسناد انقلاب اسلامیص271-270)

از کار آیی انداختن وزارتخانه ای مانند وزارت نیرو به مدت چهار سال ،آن هم در شرایط جنگی را آیا جز خیانت به نظام می توان چیز دیگری نامید؟ البته که آقای روغنی زنجانی چنین اقدامی را جز دستور مستقیم خود میر حسین موسوی نمی تواند انجام دهد.این همان روغنی زنجانی است که در سال 67 به امام خمینی گزارش می دهد که کشور دیگر پولی برای پشتیبانی از جنگ ندارد!گزارشی که بعدا میر حسین موسوی اظهار می دارد که این گزارش ،نظر دولت نبوده است! و در واقع بر دروغ بودن آن صحه می گذارد.و بالاخره ، این همان روغنی زنجانی است که به واسطه خدماتش !!در دولت جناب رفسنجانی در پست ریاست سازمان برنامه و ریاست بانک مرکزی ،مجری دستورات دیکته شده از جانب بانک جهانی و صندوق بین المللی پول می شود.

07

اما  به راستی چرا فردی همچون موسوی با چنین ویژگی هایی به نخست وزیری انتخاب می شود؟

جالب است بدانیم که رئیس جمهور وقت ( حضرت امام خامنه ای ) به هیچ وجه مایل به انتخاب موسوی نبود. یکی از کسانی که تلاش بسیاری برای نخست وزیری شدن موسوی کرد،بهزاد نبوی بود.وی برای این کار رایزنی های بسیاری با آقای هاشمی رفسنجانی به عمل می آورد و سرانجام هم موفق می شوند تا با جلب نظر اکثریت نمایندگان مجلس،این فرد را به رئیس جمهور تحمیل کنند.(خداحافظی با سیاست.سالنامه 1383 روزنامه 1383 ص 39)

در تاریخ 8 خرداد 62 ، دکتر ولایتی در جلسه حزب جمهوری اسلامی ،از لزوم برکناری میر حسین موسوی از دفتر سیاسی حزب سخن می گوید اما عتاب و خطاب آقای هاشمی رفسنجانی روبرو می شود.( همان ص 39)

04

آقای هاشمی در یادداشت مورخ 8 خرداد 1362 خود در این باره می نویسد: جلسه شورای مرکزی حزب داشتیم.انتخابات هیئت اجرایی بود.رای محافظه کاران بیشتر بود و بنای حذف میر حسین موسوی از دفتر سیاسی را داشتند.با اوقات تلخی جلوگیری کردم.(آرامش و چالش .پیشین،ص109)

از یادداشت های آقای رفسنجانی چنین بر می آید که رئیس جمهور ( حضرت آیت الله خامنه ای ) به شدت از عملکرد میر حسین موسوی ناراضی بوده اند. در اینجا به برخی از این موارد اشاره می شود:

03

9 تیر 63 : آیت الله خامنه ای با سیاست اقتصادی حاکم بر دولت،موافق نیستند.(به سوی سرنوشت،پیشین،ص170 )

21 تیر 63 : نزدیک ظهر ،رئیس جمهور آمدند.شرح صحبت هایشان با امام را که از ضعف بعضی از وزرای دولت و سیاست دولتی کردن کارها و تضعیف بخش خصوصی گفته اند ،مطرح کردند.(همان،ص 183)

7 مرداد 63 : با رئیس جمهور مقداری درباره کابینه صحبت کردیم.ایشان با چند وزیر از وزرای موجود،مخالفند ولی راهی برای اعمال نظر خود در این مورد ندارند و مایل نیستند که من در مجلس از آنها دفاع کنم.(همان ،ص 213)

16 مرداد 63 : آقای رئس جمهور آمد…از نخست وزیر گله داشتند که بدون رضایت ایشان،وزرا را به مجلس معرفی کرده است.(همان،ص 227 )

محسن رفیق دوست نیز در مصاحبه ای می گوید : میر حسین موسوی اختلاف نظر زیادی در دوران نخست وزیری با رئیس جمهور وقت – مقام معظم رهبری – داشته و اصلا هم زیر بار نمی رفتند.(خبرگزاری مهر،10مهر 1391 )

01

در سال 1364 که آیت الله خامنه ای مجددا به ریاست جمهوری انتخاب شدند،قصد جدی داشتند که فرد دیگری را به جای میر حسین موسوی به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کنند. در این راستا آقای هاشمی در یادداشت مورخ 15 مرداد 1364 خود می نویسد: شب با آقای خامنه ای جلسه طولانی داشتیم.درباره کابینه آینده ،ایشان مایل نیست که مهندس موسوی مجددا نخست وزیر شود.خط اقتصادی ایشان را قبول ندارد.از من توقع دارند که همراهی کنم .(امید و دلواپسی.پیشین،ص 212)

آقای هاشمی در یادداشت 16 شهریور نیز اشاره می کند که : نظر آقای خامنه ای این است که اینها خوب کار نکرده اند و جایز نیست دوباره مامور تشکیل کابینه شوند.(همان ص 242 )

هاشمی در مصاحبه ای در سال 82 در پاسخ به این سوال خبرنگار که : آیت الله خامنه ای در دوره دوم ریاست جمهوری شان نمی خواستند آقای موسوی را مطرح کنند تا این مشکل از ریشه حل شود.این را توضیح بفرمایید.می گوید: همین طور است.ایشان ، او را قبول نداشتند و خیلی صریح هم گفتند که قبول ندارم.(کابینه دوم میر حسین موسوی،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1388،ص35)

اما آقای هاشمی علی رغم همه این مسائل،هیچ تلاشی جهت جلوگیری از انتخاب مجدد میر حسین موسوی به عمل نمی آورد.

ایشان در یادداشت 25 شهریور 64 خود می نویسد: شب آقای بهزاد نبوی و نور بخش آمدند و از تصمیم آقای خامنه ای مبنی بر تعویض دولت اظهار نگرانی کردند و از من خواستند دخالت کنم و مانع شوم.(امید و دلواپسی،پیشین،ص 251 )

پیش از جلسه رای اعتماد مجلس به دور دوم نخست وزیری میر حسین موسوی ،رئیس جمهور به عنوان سندی دال بر عدم صلاحیت موسوی ،فهرست بیش از 600 مورد تخلف از قانون اساسی آقای موسوی که در دوره اول نخست وزیری به او تذکر داده ولی ایشان اعتنا نکرده را به مجلس دادند.( امیر قنبری،حیات طیبه،1390،ص106)

آیت الله سید محمد خامنه ای نیز در مصاحبه ای در این باره می گوید: پس از انتخاب مجدد رئیس جمهور ، این موضوع مسلم بود که نه رئیس جمهوری مایل به انتخاب مجدد موسوی برای نخست وزیری است و نه قشر اصلی مجلس و نه اکثریت ملت.قراین نشان می داد که امام هم با وی موافقت ندارند.بنابر این دورنمای سیاست هم نشان نمی داد که شخص مذکور مجددا از طرف رئیس جمهوری معرفی شود و مجلس به آن رای بدهد.از این رو،همه عوامل طرفدار سیاست های مخرب وی به کار افتادند که میر حسین موسوی دوباره به قدرت برسد.آنها چون از انصراف مجلس و رئیس جمهوری مایوس بودند،به امام خمینی روی آوردند و همه عناصر موثر در توطئه به کار افتادند و با حضور مکرر نزد امام و مدح موسوی ،چنین وانمود کردند که جوانان جبهه طرفدار موسوی هستند و انتخاب نشدن وی صدمه محسوسی به جبهه خواهد زد و این همان نقطه حساسی بود که امام نسبت به آن فوق العاده حساسیت داشتند و اطرافیان هم این را به خوبی می دانستند.(ناگفته های آیت الله،ماهنامه همشهری،اردیبهشت 1390،ص50)

با کمال تعجب ،یکی از کسانی که تلاش بسیاری می کند تا موسوی دوباره به پست نخست وزیری منصوب شود،آقای محسن رضایی (فرمانده وقت سپاه ) است ! ایشان نزد امام خمینی رفته و مدعی می شود که در صورت عدم انتخاب مجدد میر حسین موسوی ،جبهه های جنگ لطمه خواهد خورد.(رازهای دهه شصت،پیشین،ص297)

حجت السلام ناطق نوری نیز در خاطراتش در این باره می نویسد: گویا آقای محسن رضایی به عنوان فرمانده سپاه،خدمت امام رسیده و گفته بود که موقعیت آقای موسوی در جنگ و بین جوان ها به گونه ای است که اگر ایشان نخست وزیر نشوند،جنگ لطمه می خورد.طبیعی است که برای امام در ان روزها هیچ چیز حیاتی تر از مسئله جنگ نبود.(انقلاب اسلامی در بوته آزمون،پیشین،361)

رضایی خود در این باره در مصاحبه ای در سال 88 می گوید: در سال های گذشته،دو بار برای میر حسین موسوی در نزد امام وساطت کردم تا بتواند به مسئولیتش ادامه دهد.(ساحل اندیشه تهران،1389،ص 272)

ظاهرا رضایی بعدا مدعی می شودکه این پیشنهاد ،حاصل عقل جمعی فرماندهان جنگ بوده است.اما محسن رفیق دوست با رد این ادعا اظهار می دارد که : این تشخیص خود آقای رضایی و چند نفر دیگر از اطرافیان ایشان بوده است.(رازهای دهه شصت،پیشین،ص299)

سردار یحیی رحیم صفوی نیز در پاسخ به این سوال که آیا واقعا جبهه روی تعویض موسوی حساس بود؟ پاسخ می دهد: می توانم با اطمینان بگویم که در جبهه ها،آقای موسوی مطرح نبود.(پایگاه اطلاع رسانی مشرق،13 خرداد91 )

سردار محمد کوثری (فرمانده سابق لشکر محمدرسول الله) نیز در این باره اظهار می دارد: من فکر می کنم آقای هاشمی و محسن رضایی در جنگ بیشتر به فکر جنبه های سیاسی جنگ بودند،یعنی بیشتر دوست داشتند معامله صورت گیرد تا جنگ.(رمز عبور 2،ص 172)

09

به این نحو موسوی به خرابکاری های خود ادامه می دهد تا این که امام خمینی را وادار به سر کشیدن جام زهر قبول قطعنامه می کنند.اما پس از قبول قطعنامه ،موسوی در شهریور 67 استعفا می دهد.رئیس جمهور ( آیت الله خامنه ای ) در پاسخ به استعفای موسوی می نویسد:جنابعالی از اختیارات نخست وزیر طبق اصل 134 کاملا برخوردار بوده اید و حتی به برکت لطف حضرت امام و حمایتی که همواره از دولت کرده اند تا بتوانند وظایف خود را به خوبی انجام دهند،اختیاراتی بیش از مقرر در قانون کسب کرده و آن را اعمال نیز کرده اید…اینجانب با وجود اختلاف نظرهای چندی که با شما در نحوه اداره کشور و اعتراض به روش های شما به ویژه در مسائل اقتصادی دارم،همان طور که می دانید همواره در همه مراحل به شما کمک کرده ام و اکنون هم استعفای شما را به مصلحت ندانسته و اصرار بر آن را ضربه به نظام و حتی با کمال معذرت خیانت – البته خیانت غیر عمدی – می دانم و معتقدم خوب است جنابعالی امروز نظرات امام در امور اقتصادی را به طور دربست بپذیرید.(پایان دفاع،آغازباسازی،پیشین،ص731 )

نامه مقام معظم رهبری خطاب به میر حسین موسوی ،به خوبی حکایت از آن دارد که حتی تا پایان جنگ نیز موسوی نه دست از قانون شکنی های خود برداشته  و نه به تذکرات مکرر امام خمینی در امور اقتصادی توجهی داشته است.(زیرا که مغز منفصل میر حسین موسوی – یعنی بهزاد نبوی – طبق رهنمودهای آمریکایی ها ، به گونه ای امور اقتصادی کشور را جلو می برد که سال به سال از قدرت کشور کاسته شود و توان دفاعی نیز متناسب با آن کاهش یابد.)

جلال الدین فارسی نیز در مورد این ماجرا می گوید : مدتی بعد از تایید قطعنامه از سوی امام ، موسوی خودش را پنهان کرده و از انجام وظایف سر باز می زند. امام می خواستند استعفای او را قبول کنند.حتی در جلسه ای با حضور افراد شاخص کشور از جمله آقای موسوی اردبیلی ،هاشمی و … این تصمیم گرفته می شود.در آن جلسه ،رئیس جمهور(مقام معظم رهبری) دیرتر به جلسه رسیدند.امام به محض ورود ایشان می گویند ما برای تعیین نخست وزیر بعدی در حال مذاکره هستیم،نظر شما چیست؟مقام معظم رهبری می فرمایند شما نباید استعفایش را بپذیرید چرا که وی با استعفا می خواهد وجهه ای برای خود مهیا کند و بگوید من طرفدار جنگ بودم و خود را تبدیل به قهرمان ملی کند.باید به او فرمان دهید که به مسئولست خود بازگردد.امام راحل با اشاره دست به سمت حضرت آیت الله خامنه ای می فرمایند این درست است.(موسوی حیات سیاسی اش را مدیون آست الله خامنه ای است،پیشین،ص37 )

اسد الله بادامچیان نیز در این مورد اظهار می دارد: موسوی بعد از استعفا به مدت سه روز در خانه ای پنهان شده بود.مرحوم سید احمد آقا هر روز تماس می گرفت و می پرسید که موسوی کجاست؟ تا اینکه روز سوم ،صبح سید احمد آقا زنگ زد و گفت موسوی را پیدا کنید و بگویید بیاید خدمت امام چون امام نامه ای نوشته و گفته اند اگر تا ظهر موسوی نیامد بدهیم اخبار بخواند.اگر این نامه پخش شود ،نه دنیا برای موسوی می ماند و نه آخرت .خیلی نامه تندی بود.ما به همه گفتیم تا این که موسوی ساعت یازده صبح آمد و امام هم نامه را تغییر داد.(انقلاب اسلامی در بوته آزمون،پیشین،ص365)

جلال الدین موسوی فارسی نقل می کند که امام به موسوی می گوید : اگر خدمات شما نبود،شما را به عنوان ضد انقلاب معرفی می کردم.(پیشین،ص365)

دکتر منوچهر محمدی ( استاد دانشگاه) نیز در این مورد می نویسد: پس از استعفای موسوی در شهریور 67 ، امام به او می گوید: اگر نبود کار چند سال شما،به ملت اعلام می کردم که شما در مقابل انقلاب و نظام ایستاده اید.(نامه امام منتشر می شد،میر حسین نه دنیا داشت و نه اخرت-پیشین)

علی اکبر پرورش ( وزیر آموزش و پرورش کابینه موسوی ) هم نقل می کند که امام به موسوی گفت : به چه مناسبت استعفا دادی؟ من مقابله می کنم  ( موسوی حیات سیاسی اش را مدیون آست الله خامنه ای است،پیشین،ص37)

آقای هاشمی نیز در یادداشت 20 شهریور 67 خود در این مورد می نویسد : خبر رسید که امروز مضامین اظهارات امام به نخست وزیر در ملاقات خصوصی ،در مجلس پخش شده و باعث ناراحتی نخست وزیر شده است.(پایان دفاع،آغاز بازسازی.پیشین،ص308)

جملات نقل شده از امام خمینی ،به خوبی حاکی از نارضایتی امام از عملکرد میر حسین موسوی است.به طوری که امام قصد داشته  او را به عنوان ضد انقلاب و کسی که در مقابل انفلاب و نظام ایستاده ، به مردم معرفی کند.

منبع : کتاب راز قطعنامه(نیمه پنهان)-دفتر پژوهشهای موسسه کیهان .

5 مقنعه برای دختر کوچولوهای محجبه...

عادت دادن کودک به حجاب بسیارمهم است ما نمی توانیم حجاب را به صورت فشرده اعمال کنیم ملایمت و لطافت و عادت دادن او بسیار اهمیت دارد.
5 مقنعه برای دختر کوچولوهای محجبه +عکس وقیمت
به گزارش مشرق، یکی از دغدغه های مادران، آشنا کردن دختران با حجاب است، به نظر کارشناسان علوم دینی و روانشناسان برای عملی شدن این رفتار الهی باید قدم های حساب شده برداشت تا شاهد اثرات زیبا و ماندگاری باشیم.

وجوب حجاب بر اساس نظر مراجع اتمام نه سال قمری است اما این سن برای شروع رعایت حجاب، بسیار دیر است. دختری که تا قبل از این سن آزادانه هر لباسی را می پوشید با رسیدن به این سن قطعا نخواهد توانست حجاب را در معنای مطلوبش رعایت کند.

در تعالیم اسلامى  توصیه شده است که از حدود 6 سالگى با دختر و پسر به روشى جداگانه رفتار شود، دختربچه 6 ساله را پسر بچه یا مرد نامحرم نبوسد و در بغل نگیرد، زن‌هاى نامحرم از بوسیدن پسر‌بچه‌اى که سن او از هفت سال گذشته است خوددارى کنند؛ همین‌طور توصیه کرده‌اند که رختخواب کودکان در شش سالگى از هم جدا شود.

به هر حال باید از دوران کودکى زمینه براى رشد ویژگی‌هاى فطرى دختر و پسر در خانواده فراهم آید و هر یک از این دو در مسیرى که آفرینش با تدبیرى حکیمانه پیش پاى آنها نهاده است، سوق داده شوند.

رعایت این اصول سبب مى‌شود که دختران و پسران از همان آغاز بتدریج نقش مردانه و زنانه خود را پیدا کنند و براى بلوغ آمادگى کافى داشته باشند.

عادت دادن کودک به حجاب بسیارمهم است ما نمی توانیم حجاب را به صورت فشرده اعمال کنیم ملایمت و لطافت و عادت دادن او بسیار اهمیت دارد.

 در این سنین کودکان در برابر حوادث و رفتار دیگران تاثیر پذیرترند، حجاب شرعی مادر، خاله، عمه و خانم های نزدیک به کودک و دوستانی که با آن ها روابط نزدیک داریم می تواند زمینه را برای محجبه بودن دختران فراهم کند.

همزمان با تکلیف دختران، بلوغ جسمانی هم اتفاق می افتد. این امر او را درگیر ظاهرش خواهد کرد. براین اساس او بیشتر از گذشته به فکر نمایاندن زیبایی ها و پوشاندن بدشکلی های موقتی اش خواهد افتاد.

والدین آگاه باید با تهیه لباس های زیبا و شاد و متفاوت با رنگ های متنوع و استفاده ازخلاقیت، میل به آراسته بودن او را درک کنند به طوری که موجبات محدودیت او را فراهم نکنند و آزادی و شور و شوق کودکی او را مد نظر قرار دهند. مثلا از انواع چادرهای رنگی آذین شده با تور و روبان یا مانتو های زیبا با دکمه های رنگارنگ استفاده کنند تا دختر بداند، حجاب زیبایی های او را کم نکرده است.

روان‌شناسان با اعتقاد به این‌ که کودک در خردسالی نمی‌تواند با استدلال و برهان‌های منطقی موضوع مهمی چون حجاب را درک کند، می‌گویند آموزش حجاب باید دوست‌داشتنی و لذتبخش باشد، چراکه ارائه تحمیلی، سرد و خشک آن موجب عصیان، لجبازی و بی‌رغبتی کودک می‌شود. به همین دلیل چند نمونه از مقنعه های بچگانه در ادامه معرفی می شود.

1)    مقنعه سربند
این مدل شامل یک مقنعه ساده و یک سربند پهن است.ضمنا جنس آن نخی است.
قیمت: 9000 تومان
5 مقنعه برای دختر کوچولوهای محجبه +عکس وقیمت

2)    مقنعه فانتزی با هد
یک مقنعه زیبای بچگانه محسوب می شود با رنگ بندی شاد و هد توری.
قیمت: 14000 تومان
5 مقنعه برای دختر کوچولوهای محجبه +عکس وقیمت

3)    روسری دکمه دار حاشیه دار
مشابه روسری دکمه دار حاشیه دار بزرگسال است با تل و حاشیه رنگی که جلوه خاصی به آن می دهد و طرح تل و حاشیه با رنگ روسری هماهنگ می باشد البته در سایز بچگانه.
قیمت: 15000 تومان
5 مقنعه برای دختر کوچولوهای محجبه +عکس وقیمت

4)    مقنعه زلفا بچگانه
مزیت این مقنعه علاوه بر ایست فوق العاده زیبای آن بر روی سر ، بلندی گوشه جلوی آن است . نقاب ساتن و شکوفه هایی که روی شانه را جمع می کند جلوه خاصی به زلفا می دهد.
قیمت: 10500 تومان
5 مقنعه برای دختر کوچولوهای محجبه +عکس وقیمت

5)    مقنعه شال دار کودک
نام دیگر آن شال کلاه پلیسه است. در دوخت این محصول از 2 پارچه ساده و طرح دار استفاده شده است ولی مدلهای طرح دار متنوع تر هستند. تشکیل شده از یک زیر شالی نقاب ساتن یا ابردوزی و شالی که به آن دوخته شده که این شال به سه شکل :حریر پلیسه ،حریر ساده و ساتن وجود دارد .کاری است مشابه مقنعه کویتی.
قیمت: 11500 تومان
5 مقنعه برای دختر کوچولوهای محجبه +عکس وقیمت

سگ های عزیزتر از فرزند

رخنه فرهنگی در جامعه ای با فرهنگ اسلامی

سگ های عزیزتر از فرزند

در گوشه ای از شهر در یک دامپزشکی خانواده ای را می بینی که با اضطراب و ناراحتی منتظر هستند تا سگی را که (به گقته خودشان ) آن را بر فرزند ترجیح داده اند درمان کنند

به گزارش فرهنگ نیوز، هدف از حضور پیامبران تربیت عنوان شده است و ثمره این تربیت می تواند نسلی باشد که خود تربیت کننده نسل بعدی است. فاصله گرفتن از ارزشها و بی توجهی به اعتقادات از سویی و از طرفی تأثیر مخرب رسانه ها که هدفی جر درآمد زایی و رخنه فرهنگی در بافت های مذهبی داخل کشور را ندارند، نسل گذشته و آینده را متأثر می کند و گاهی این اتفاق تا بدانجا پیش می رود که این ضد فرهنگ به عنوان باورهای مردمی تلقی می شود. 

در ایران اسلامی درکنار باورها و اعتقادات دینی مردمش که باعث نجات می شود، فرهنگ هایی دیده می شود که با این باورها فاصله عمیقی دارد. در این بین شبکه های ماهواره ای بیگانه تأثیر بسزایی دارند.

نگهداری سگ یکی از موضوعاتی است که به راحتی درون کوچه پس کوچه های شهر و حتی خانه های عده ای رخنه پیدا کرده است و کار را به جایی رسانده که به تازگی نشریاتی با چاپ رنگی و با کیفیت روی کیوسک های شهر اطلاعاتی را به مردم شهر درباره نحوه نگهداری، چگونگی نظافت و ... آنها به چشم می خورد. این مجلات حتی در این شب عید فکر لباس  سگ ها را هم نموده اند و می توان با دقت نظر حتی مدل مارک دار آن را از انبوه لباسها انتخاب کرد.
 
 
مجله ای درباره سگ! از سیر تا پیاز. آنقدر جزئی که دیگر هیچ نگرانی برای هیچ لحظه از زندگیش نداشته باشی. مجله ها هم به فکر غذایش بوده اند و هم جای استراحتش، هم تشویقی و هم مکمل غذایی. هم پارک محدود کننده و هم لوازم جانبی. 
 
 
در گوشه ای از شهر در یک دامپزشکی خانواده ای را می بینی که با اضطراب و ناراحتی منتظر هستند تا سگی را که (به گقته خودشان ) آن را بر فرزند ترجیح داده اند درمان کنند. این زوج حتی به راحتی اذعان می کنند که با وجود این سگ دیگر نیازی به فرزند ندارند. چرا که همدم و مونس خوبی برای آنهاست.
 
در کنار بزرگراهی معروف در تهران، عده ای همه روزه گرد هم می آیند تا سگ مورد نظر خود را با دقت انتخاب کنند. حتی در این بین دلالان نقش پررنگ تری ایفا می کنند. کودکانی  که به جای بازی با همسالان خود با در آغوش گرفتن انواع و اقسام سگ ها قصد خرید سگ مناسب تر و جوانتری را دارند تا تنهائیشان را با وی سر کنند.
مرد جوانی که با سختی و کار دو شیفته دو میلیون تومان درآمد ماهیانه دارد و حاضر است نیمی از آن را خرج سگش کند. چرا که معتقد است در این دوران رفیق بی کلک سگ اوست و بهتر از انسان ها او را درک می کند.
 
 
این آفت آنچنان گریبانگیر شده است که حتی هنرمندان و بازیگران نیز از این امر مثتثنی نیستند. اتفاقاً در مجلاتی که گفته شد تصاویری از این هنرمندان و بازیگران!! به همراه سگ هایشان دیده می شود تا شاید تبلیغی برای فروش بهتر این مدل از سگ باشد.
 
فضای مجازی نیز وضع بر همین منوال است. در فیس بوک و اینستاگرام و شبکه های اجتماعی دیگر، پر است از صفحاتی که به معرفی سگ ها می پردازند و در بین آنها همان هنرمند نماها را مجدداً می بینی که هم از وضعیت اخلاقی در سینما شکایت می کنند و هم تصاویر سگشان با توضیحاتی ناگفتنی مشاهده می شود.
 
 
نظر کارشناسان درباره نگهداری سگ:
 
حمید عمادی، متخصص عفونی و عضو هیئت علمی علوم پزشکی تهران در مورد بیماری‌های منتقله از سگ و گربه می‌گوید: عفونت‌های پوستی زیادی از طریق نگهداری این حیوانات در منزل به انسان منتقل می‌شود که انواع ژیاردیا و عفونت‌های انگلی که بین سگ و گربه و انسان قابل انتقال است از جمله آنها است.
 
وی تأکید می‌کند: بارها شاهدیم که این حیوانات دست صاحب خود را گاز می‌گیرند یا به روی صاحب خود ناخن می‌کشند که ممکن است به راحتی از این طریق بیماری را منتقل کنند.
 
توکسوپلاسموز بیماری دیگری است که معمولاً از گربه به انسان انتقال می‌یابد عمادی تاکید می‌کند: الزاما با زددن واکسن یا دارو تمام بیماری‌های این حیوانات قابل پیشگیری نیست. حتی در کشورهای اروپایی که نگهداری حیوانات خانگی مثل سگ و گربه مرسوم است بر این نکته اذعان دارند که نگهداری این حیوانات مشکل‌ساز و عامل انتقال بیماری است.
 
حمید یعقوبی، رئیس انجمن روانشناسی بالینی ایران معتقد است: کاهش تعاملات اجتماعی، افزایش زندگی در فضای مجازی و استفاده زیاد از اینترنت، تهاجم فرهنگی و تمایل به انزوا از دلایلی است که افراد به ویژه نسل جوان، سگ یا گربه را به عنوان همدم خود انتخاب می کنند.
 
وی نگهداری از سگ و گربه را یک نوع تب می‌داند و می‌افزاید: معمولاً تمایل به نگهداری از این حیوانات به ویژه به عنوان همدم ناشی از اختلالات شخصیتی، خلاء عاطفی و نداشتن هم‌صحبت است.
 
محمدرضا شیرزادی، رئیس اداره مبارزه با بیماری‌های مشترک انسان و حیوان وزارت بهداشت نیز هشدار ‌می‌دهد: نگهداری هر نوع حیوان از جمله سگ و گربه عامل انتقال عفونت‌های انگلی، سالمونلا،‌لیپتوسیروز، بیماریهای قارچی، انواع حیوان گزیدگی، مانند کک و کنه و لارو مهاجر است.
 
او می‌گوید: افرادی که به علل مختلف دچار ضعف ایمنی بدن هستند، بیماران سرطانی و افرادی که شیمی درمانی می‌شوند به هیچ عنوان نباید در مجاورت این حیوانات قرار گیرند.
 
همچنین باید بدانیم طبق موازین اسلامی نگهداری سگ و سگ بازی حرام است. سگ حیوانی است که عین نجاست بوده و دست زدن به آن وجوب تطهیر را به همراه دارد. عین نجاست بودن یعنی آن‌که شست‌وشو، خاک‌مال کردن و غیره موجب پاک شدن نمی‌شود مانند خون یا مدفوع.
 
آنچه مسلم است این است که ریشه این اتفاق را می توان در دور شدن از معنویات و فاصله گرفتن از ارزشها دانست. وقتی انیس و مونس انسان، حیوانی باشد که حتی نگهداری آن نیز (جز برای نگهبانی و حراست) محل اشکال است،  بدست آمدن جوانانی با نشاط و با روحیه و اعتماد به نفس برای جامعه دور از ذهن خواهد بود.
 
بی توجهی به مقوله فرهنگ کشور، آنقدر تهدید آمیز است که اگر برای آن برنامه ریزی فردا را بر امروز ترجیح دهیم اشتباهی نابخشودنی مرتکب شده ایم.  نهادهای مرتبط با فرهنگ جامعه (وزارت ارشاد و رسانه ملی و دیگر رسانه های شنیداری و ...) باید ضمن روشنگری و فعالیت های فرهنگی از رخنه کردن چنین اتفاقاتی در بافت فرهنگی و اصیل جامعه ایرانی جلوگیری کنند.